مشاهده تصاویر بیشتر ...
… و نیل را شکافت . اروند را شکافت . و بسیجی های مظلوم ما را عبور داد و ما این را دیدیم . ما در آن شب طوفانی و ظلمانی و تاریک عملیات که امیدی به موفقیت نداشت دیدیم این را .
ما قبل از عملیات نگاه کردیم به صحنه نبرد و گریه مان می گرفت . می گفتیم : خدایا تو باید همانطور که موسی را از نیل عبور دادی ما را از اینجا عبور دهی .
می گفتیم : خدایا خودت فرمودی : « والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سُبُلنا » . خدایا خودت گفتی حرکت کنید من هدایت می کنم . خدایا کمکمان کن . و خدا در آن شب عملیات کمکمان کرد .
بخدا مردم ، ما در این عملیات همه چیز را آماده شده می دیدیم . ما نداشتیم عملیاتی در طول جنگ که همه امکانات و همه طرحمان آن طوری که دلخواه جنگ بود آماده بشود .
ما نداشتیم طرحی در طول جنگ که نقصی در آن نباشد بجز عملیات والفجر ۸ . شب عملیات نیروها به آب زدند . ما در شناسایی هایی که کرده بودیم که این حسن یزدانی ۳۰ بار از الوند عبور کرد .
هرگز نتوانستیم در یک نقطه مشخصی که می خواستیم آن جا عملیات بکنیم . نیروهایمان را آن جا بفرستیم . جریان شدید جزر و مد و وضعیتی که آب داشت اجازه نمی داد که ما از نظر نظامی در آن نقطه فرود بیائیم .
ولی در شب عملیات وضعیت تغییر کرد . خدایا امواج آب طوفانی شد . آب خروشان شد . آن حالت ساکنی که ما از آب می خواستیم به هم خورد .
وحشت همه وجود ما را فرا گرفته بود . می ترسیدیم …