معرفى اجمالى
آشنایى با پیشینه، مبانى و دیدگاههاى مذهب شیعه، اثر دکتر محمدتقى فخلعى، پژوهشى است پیرامون تاریخ و گرایشها، مبانى و دیدگاههاى خاص مکتب تشیع که به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.
ساختار
کتاب با پیشگفتارى از نویسنده آغاز و مطالب در سه بخش، تنظیم شده است.
نویسنده در ابتدا، به بررسى تاریخ مکتب تشیع و گرایشهاى آن پرداخته و سپس، مبانى مذهب شیعه و وجوه افتراق آن از سایر مذاهب اسلامى را بررسى نموده و در پایان، به بحث از مهمترین دیدگاههاى خاص شیعه پرداخته است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به بررسى راز پایدارى و ماندگارى مکتب شیعه پرداخته شده است. به باور نگارنده، «اعتدال فکرى»، «منطق عقلانى» و «روحیه جهادى»، سه عنصر مهم تضمینکننده بقاى تشیع در طول تاریخ محسوب مىشوند. به اعتقاد وى، «اعتدال فکرى»، عنصر جاذبهآفرین در برابر هرگونه تندروى و کندروى، تعصبورزى و تحقیر رقیبان، «منطق عقلانى» در برابر جهل و خرافه و کجاندیشى و «روحیه جهادى» در برابر سستى و کسالت و روحیه گریز از مسئولیت، در پیوندى وثیق با یکدیگر، رمز تداوم حیات و جاودانگى مکتب هستند و از قضا این سه، نیازهاى اساسى بشر معاصر را تشکیل مىدهند. پس نباید تردید کرد که ارائه تصویرى روشن از تشیع با تکیه بر این عناصر سهگانه خواهد توانست جاذبه عمیق در نهاد مخاطبان پدید آورد
یکى از مسائلى که مورد اختلاف نظر شیعه و اهل سنت قرار گرفته، پیشینه مذهب شیعه بوده است. بسیارى از اهل سنت اصالت تاریخى این مذهب را باور ندارند و آن را گونهاى بدعت، به معناى رویکردى نو مىپندارند که ریشهاى در اصل اسلام نداشته است؛ ازاینرو، در بخش اول، به بررسى پیشینه تاریخى شیعه و گرایشهاى آن پرداخته شده و مهمترین دیدگاههاى آنان در اینباره، بهاختصار بررسى شده است. از جمله این دیدگاهها، نقش عبدالله بن سبا در تاریخ تشیع مىباشد. ظاهرا برخى از اهل سنت، بر آنند که مذهب شیعه به معناى اعتقاد به برترى علمى و دینى على(ع) و خلافت آن حضرت پس از پیامبر(ص) در زمان حکومت آن بزرگوار توسط شخصى به نام عبدالله بن سبا که پیشینه یهودى داشته، پیشنهاد شده است؛ اما به نظر نویسنده، هیچیک از صاحبنظران برجسته اهل سنت، چنین باور بىپایهاى نداشته است. اینان ابن سبا را نه پایهگذار مذهب شیعه، که پایهگذار گرایشهاى غلوآلود شیعى مانند اعتقاد به الوهیت حضرت على(ع) و سرسلسله غالیان شیعه مىشمارند و همکیشان او را «سَبَئى» نام مىنهند و اینان را دستهاى از شیعیان مىانگارند. نویسنده به این نکته تأکید دارد که این دیدگاه از این حیث قابل انتقاد است که گرایشهاى کفرآلودى چون اعتقاد به الوهیت حضرت على(ع) را که از شریعت اسلام خارج است، نمىتوان داخل در مذهب شیعه شمرد و مذهب شیعه چنین باورهاى غلوآلود و دیدگاههاى سخیفى را در خود نمىشناسد. بااینحال، باید توجه داشت که اساساً وجود شخصى با نام عبدالله بن سبا از نظر تاریخى مورد تردید جدى قرار دارد و راوى اصلى داستان او سیف بن عمر نامى است که نزد عموم رجالشناسان شیعه و اهل سنت به دروغگویى و افسانهپردازى شهره است. پژوهشگرانى چون علامه مرتضى عسکرى بهتفصیل در اینباره سخن گفتهاند و شخصیت ابن سبا را موهوم و ساختگى برشمردهاند
برخى پژوهشگران اهل سنت و نویسندگان سلفى نیز با این دیدگاه همداستانند و در وجود چنین شخصى تردید جدى دارند. هرچند در منابع روایى شیعه احادیثى به چشم مىخورد که وجود چنین شخصى را تأیید مىکند و حاکى از آن است که این فرد مانند بسیارى دیگر در شأن آن حضرت غلو نموده و به زیادهگویى و زیادهروى دچار آمده است (همان، ص13)، اما به نظر نویسنده، بههرتقدیر، چه شخصى با عنوان عبدالله بن سبا در تاریخ وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد، تردیدى نیست که باورها و دیدگاههاى نادرست منسوب به او، بهروشنى با باورها و دیدگاههاى اصیل مذهب شیعه بیگانه است و همه منابعى که داستان این شخص را حکایت کردهاند، تصریح نمودهاند که وى توسط امیرالمؤمنین على(ع) به توبه دعوت و سپس اعدام شده است. همچنین، همه منابع روایى و رجالى شیعه که به این شخص اشاره کردهاند، باورها و دیدگاههاى سخیف وى را سخت نکوهیدهاند و مصداق کفر به خدا و شایسته لعن و بیزارى برشمردهاند و در سرتاسر منابع شیعه، حتى یک مورد یافت نمىشود که از چنین شخصى بهنیکى یاد رفته باشد یا باورهاى کفرآلود او به رسمیت شناخته شده باشد. حال چگونه مىتوان چنین شخصى را پایهگذار مذهب شیعه و مروج اندیشههاى شیعى دانست
در بخش دوم، به بررسى مبانى مذهب شیعه و وجوه افتراق آن از سایر مذاهب اسلامى پرداخته شده است. به نظر نویسنده، اگر بخواهیم مبانى و مهمترین وجوه افتراق مذهب شیعه را در یک واژه گرد آوریم، همانا واژه «امامت» را پیش مىنهیم. به دیگر سخن، تلقّى خاص شیعه از مسئله امامت که ریشه در آیات قرآن و عبارات پیامبر(ص) داشته، ویژگى اساسى و تاریخى این مذهب است
امامت در نزد شیعه مفهومى مقدس دارد و استمرار حرکت انبیا و شاخسار شجره طیبه نبوت بشمار مىرود. چنین امامتى تنها در وحى، از نبوت جدا مىشود و همه امور دین و دنیاى مردم را فرامىگیرد. به یک تعبیر مىتوان گفت، امامت شیعه آسمانى است و امامت اهل سنت زمینى. شیعه امامت را از سنخ نبوت (و نه عین آن) مىداند و اهل سنت آن را از سنخ سلطنت. به دیگر سخن، امامت در نزد اهل سنت به معناى سیاست است؛ آنهم سیاستى که در عمل از دیانت جداست. لذا مىبینیم که برخلاف شیعه، اهل سنت پیروى از هر امامى را هرچند ستمکار باشد، واجب مىشمارند و براى چگونگى دستیابى او به حکومت و چگونگى حکمرانىاش اهمیت چندانى قائل نیستند؛ درحالىکه شیعه امامت را در سه محور مورد ارزیابى قرار مىدهد: علم امام، عصمت او و انتصابش توسط پیامبر(ص). این محورهاى سهگانه، عناصر ذاتى و پایههاى استوار اندیشه شیعى را تشکیل مىدهند؛ ازاینرو، نویسنده در این بخش، مبانى و مهمترین وجوه افتراق مذهب شیعه را با نظر به این سه محور، بررسى کرده است
در بخش سوم، مهمترین دیدگاههاى خاص شیعه، در دو بخش، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است؛ در یک بخش، دیدگاههاى اصولىتر که با مبانى اندیشه شیعى ارتباط مستقیم دارند و مىتوان آنها را در میان مبانى مذهب شیعه نیز قرار داد و در بخش دیگر، دیدگاههاى فرعى و فقهى که نسبت به دیدگاههاى دیگر از حسّاسیت کمترى برخوردارند، بررسى شده است. مىتوان از دیدگاههاى بخش نخست به دیدگاه شیعه درباره مودت اهلبیت(ع) و عدالت صحابه و از دیدگاههاى بخش دیگر به دیدگاه شیعه درباره تقیه، ازدواج موقت و برخى جزئیات مربوط به وضو، نماز و اذان اشاره نمود .