در دنیای پر از رقابتی که ما زندگی میکنیم
تنها افرادی موفق خواهند بود که نه فقط حاوی ایدههای نو باشند بلکه به بهترین شکل
ممکن آنها را به اجرا در آورند. این اصل اقتصادی بدون شک در مورد تمامیصنعتهای دنیا
و مخصوصا صنعت فناوری صدق میکند. مطمئنا نه ایده تلفن هوشمند و نه ایده تبلت به اپل
اختصاص نداشتند اما این شرکت با اجرای اصل دوم قانون ذکر شده توانست فصل جدیدی را در
دنیای فناوری آغاز کند.
پس از عرضه این دو محصول ذکر شده نوبت به دیگر غول دنیای فناوری
رسید تا ایدهها خود را عملی کنند. به همین منظور شرکت اینتل، بزرگترین تولیدکننده
پردازندههای رایانههای شخصی پرده از رایانههایی با نام اولترا بوک برداشت؛ لپتاپهایی
که بسیار نازک بوده و به عنوان رقیب اصلی تبلتها شناخته میشدند. اکنون بیش از یک
سال از هنگامیکه اینتل دست به عرضه اولترا بوکها زد میگذرد اما نتیجه به دست آمده
چندان رضایت بخش نیست. مشکل کجاست؟ آیا ایده اینتل بوی کهنگی میدهد یا آنها در مرحله
عمل نا موفق ظاهر شدهاند؟
قصه از کجا شروع شد؟
در یک روز آفتابی تابستان سال 89 که گرما امان
همه را بریده بود، اینتل پرده از نسل جدید رایانههای شخصی برداشت؛ رایانههایی که
اولترا بوک نام داشتند و قرار بود جایگزین لپتاپهای سنگین و زمخت شوند. در آن هنگام
غول پردازندههای دنیا اعلام کرد بیش از 300 میلیون دلار روی پروژه اولترا بوکها هزینه
کرده و انتظار دارد فرزندش در مدت کوتاهی بازار را به تسخیر خود در آورد. در واقع آنها
انتظار داشتند تا پایان سال جاری میلادی بیش از 40 درصد بازار را به خود اختصاص دهند
اما نتیجه نهایی یا حداقل آماری که تا به امروز شاهدش بودیم نشان از این دارد که اینتل
در پروژه جاه طلبانه خود برنده نشده است.
نسل نخست این محصولات سال گذشته و نسل دوم
در تابستان امسال روانه بازار رایانه شدند. موسسههای پیش بینی میگویند تا پایان امسال
شاهد شیپ شدن (عرضه از کارخانه به فروشگاهها) 22 تا 30 میلیون اوالترا بوک خواهیم
بود اما در سوی دیگر عرضه تبلتهای ویندوز 8 و انتظار مردم برای ورود ابزاری بر پایه
این سیستم عامل میتواند تا حدودی میزان فروش آن را به خطر بیندازد.
ابزاری برای همه فصول
اولترا بوکها را عموما نسخه کوچک شده لپتاپ
میدانند اما نباید فراموش کنیم فرزند جدید اینتل تفاوت بسیاری با موجودات زمختی همچون
نت بوکهای فقید دارند. اولترا بوکها لپتاپهایی باریک، زیبا، همراه با سرعت بوت
بسیار سریع و مصرف باتری بسیار کم محسوب میشوند. نسل نخست اولترا بوکها از سری پردازنده
سندی بریج اینتل بهره میبردند، حداقل پنج ساعت شارژ داشتند و تنها هفت ثانیه طول میکشید
تا از حالت Sleep
وارد دسکتاپ شوند. یکی از جالبترین ویژگیهای
که اینتل وارد این دستگاهها کرد قابلیت ضد سرقت و تشخیص هویت بود که برای دنیای لپتاپها
ویژگی نوینی محسوب میشد.
در نسل دوم، پردازندههای سندی بریج جای خود را به ایوی بریج
داده که حتی مصرف باتری آنها نسبت به نسل نخست کاهش یافته بود. در نسل دوم اینتل تنها
پورت USB 3.0 را در اولترا بوکها قرار داده بود و مابقی امکانات
به سازندههایی همچون سامسونگ، سونی، اچپی سپرده شده بود. البته بسیاری از شرکتها
برای جذب مشتری بیشتر علاوه بر قرار دادن پورتهاي مختلف از پردازندههای گرافیکی
جدید استفاده میکردند.
سیاستهای غلط
مطمئنا هیچ کس از لپتاپی جمع و جور همراه
با امکانات جذاب بدش نمیآید اما در این میان فاکتور قیمت نقش عمده ای را در موفقیت
یا عدم موفقیت یک محصول بازی میکند. اینتل برای ساخت اولترا بوکها میزان زیادی هزینه
کرده و از آخرین فناوری خود بهره جسته است که سبب میشود قیمت نهایی آنها کمیگران
باشند. تا قبل از عرضه نسل دوم هیچ کدام از اولترا بوک به قیمت کمتر از 1000 دلار فروخته
نمیشد و حتی مدل
Envy شرکت اچپی یا ال جی
ایکس نوت بسیار گران قیمت بودند.
نکته دیگر مناسب نبودن این لپتاپها برای مصارفی
همچون بازی کردن و کارهای گرافیکی است. تعداد بسیاری از مردم لپتاپها خود را جایگزین
رایانههای غول پیکر خانگی کرده و همین موضوع باعث شده آنها ترجیح دهند تا از یک محصول
قدرتمند استفاده کنند. تا مدتها اینتل از سری
Core i 5 در اولترا بوکها استفاده کرد و آنها را با قیمت بسیار
بالا به فروش رساند در حالی که لپتاپهای معمولی با وجود پردازندههای Core i 7 و پردازشگرهای گرافیکی قوی بسیار ارزان تر بودند.
از یک طرف هم بسیاری این روزها ترجیح میدهند به سمت تبلتها حرکت کنند. اینتل تلاش
دارد با همکاری در ساخت محصولات دو گانه ویندوز8 (لپتاپ / تبلت) فرزندان خود را نجات
دهد. علاوه بر این استفاده از پردازنده به شدت کم مصرف «هسول» به همراه خروجی ویدئویی
4K در نسل سوم اولترا بوکها
میتواند حداقل به مدت چند ماه امیدهای غول پردازندههای دنیا را زنده نگاه دارد.