در کشور، هرگاه سخن از تواناییهای یک صنعت برای عرضه به بازار داخل و یا صدور آن به خارج از کشور مطرح میگردد، در ذهنها توان علمی و یا دارایی موجود تداعی میشود؛ برای مثال وقتی سخن از صادرات نفت به میان میآید، میزان نفت موجود در منابع زیرزمینی کشور لیست میگردد و کمتر به حوزههایی پرداخته میشود که در صورت فقدان آنان صادرات نفتی وجود نخواهد داشت، هرچند که بر روی دریایی از منابع نفتی نشسته باشیم؛ حوزههایی از قبیل:
1 - مدیریت بازاریابی برای فروش محصول به بهترین خریدار
2 - داشتن اسکلههایی که توان پذیرش کشتیهای 250 هزار تنی را داشته باشند.
3 - ظرفیت استخراج و انتقال نفت به پایانههای صادراتی
4 - امکان تبدیل نفت خام به فرآوردههای نفتی و پتروشیمی تا به جای صادرات بشکه نفت 60 دلار بتوان محصولات پتروشیمی بشکهای 800 دلار را صادر کرد.
و ...
در حوزه فاوا نیز در مورد توان علمی و نیروی انسانی داخل کشور سخن زیاد گفته شده است ولی شاهد هستیم که صادرات درخور شأن کشورمان در این حوزه نداریم؛ بنابراین باید فکر کنیم کجای کار اشکال دارد تا به سراغ رفع آن برویم و صرفاً مانور دادن روی پتانسیلهای موجود در کشور گرهای از مشکلات حل نمیکند. کشف ظرفیتهای یک کشور مانند کشف منابع زیرزمینی است که خودمان هنوز کشف نکردهایم و به دیگران نیز اجازه کشف آنها را ندادهایم.
برای مثال شهر تهران با توجه به وسعت و جمعیت آن و سطح سواد این شهر در مقایسه با شهر کابل، عشق آباد، باکو، ایروان، تفلیس، ابوظبی و بغداد دارای چنان ظرفیتهای بالایی در همه زمینهها است که به جرأت میتوان گفت باید قطب تولید و صادرات خدمات فاوا گردد و تاکنون این ظرفیت توسط هیچ شهری در منطقه اشغال نشده است و اگر مسئولان و دستاندرکاران بتوانند یک افق ده ساله برای این جایگاه ترسیم کنند، میتوان با وجود همه مشکلات به این جایگاه دست یافت. در حال حاضر در حوزه سختافزار، رقابت شدیدی بین نشانهای تجاری بینالمللی وجود دارد که عملاً نمیتوانیم در این حوزه در برابر آنان قد علم کنیم ولی همواره در جنگ فیلها میتوان فرصتهای مناسبی دید تا موشها هم سهم خود را به دست آورند.
برای مثال وقتی قرارداد راهاندازی خط مونتاژ یک محصول سختافزاری (در ایران میتوان مشخصاً به نمایشگرها اشاره کرد) با یک نشان تجاری بینالمللی بسته میشود، باید دو نکته ریز ولی مهم را در آن گنجاند؛ اولاً شرکت خارجی موظف باشد تعداد مشخصی از نیروی انسانی شرکت داخلی را در خطوط تولید خود در کشور صاحب تکنولوژی به کار گیرد و دوماً عرضه محصول در بازار منطقه را در اختیار خط تولید داخلی بگذارد که این دو بند قرارداد برای طرفین منفعتهایی در بر دارد که عبارت است از:
1 - ارتقاء سطح کیفی تولیدات داخل کشور به دلیل حضور نیروی انسانی داخلی در خط تولید نشان تجاری اصلی
2 - استفاده از توان رقابتی (فرهنگی، سیاسی، نژادی و ...) شرکت داخلی برای سازنده اصلی جهت حضور راحتتر در بازار منطقهای در برابر سایر رقبای بینالمللی
3 - تضمین نگهداری بازار به وسیله شرکت داخلی برای شرکت صاحب نشان تجاری
4 - راهاندازی مراکز تعمیرات و سرویس گارانتی سایر محصولات شرکت اصلی توسط شرکت داخلی که علاوه بر کاهش هزینههای سربار برای شرکت اصلی زمینه صدور خدمات سختافزاری را برای کشور فراهم میکند.
این مهم با توجه به قابل مقایسه بودن جمعیت کشورمان در مقایسه با کشورهای منطقه برای شرکتهای صاحب نشان تجاری، یک پارامتر مهم در تصمیمگیری است که متأسفانه تاکنون از آن خوب بهرهبرداری نشده است و به لطف حمایتهای غیر تعرفهای، همواره شرکت داخلی به سمت حفظ بازار داخل بوده است زیرا سود سرشاری در مقابل صادرات محصول و خدماتش به خارج نصیبش میشده و انگیزه صادرات به وجود نمیآمده است.
در حوزه نرمافزار نیز با توجه به تنوع آن و مزیتهای رقابتی خوبی که برای کشورمان در برابر سایر رقبا وجود دارد، میتوان امیدواری بیشتری به صدور خدمات فاوا در این حوزه داشت که البته مدیران فاوا باید در تعاملات خود با دولت به نحوی رفتار کنند تا خط کمکهای اهدایی که از طرف دولت به سایر کشورها باز میشود، دارای وزن قابل قبولی از فاوا باشد تا بتوان پروژههای نرمافزاری در سایر کشورهای را با بودجههای اهدایی دولت به پیش برد و به همان نتایجی رسید که کشورهای صاحب تکنولوژی در افغانستان و عراق به آن رسیدهاند تا زمینه برای ارائه سایر خدمات و محصولات در آینده به وجود آید.
قابل ذکر است که مدیریت صدور خدمات فاوا یک اصل است که اگر بر روی آن برنامهریزی جدی و دقیق صورت نگیرد، صدور هر مدل خدمات فاوا همواره به صورت مقطعی و جزیرهای خواهد بود که همواره علاوه بر تهدید توسط رقبا برای پر کردن ظرفیتی که خود ایجاد کردهایم، نمیتواند توسعهای پایدار را به همراه داشته باشد. در این خصوصاً کافی است مطالعهای از موارد گذشته داشت تا متوجه شویم که چه فرصتسوزیهایی در این عرضه کردهایم و بهرهاش را دیگران بردهاند. در پایان با توجه به نامگذاری امسال با عنوان کار مضاعف و همت مضاعف توسط رهبر گرامی امیدوارم با تلاش بیشتر و استراحت کمتر بتوانیم حداقل یک پله ترقی در صدور خدمات فاوا ایجاد کنیم.