شکل گيري بانک هاي خصوصي در ايران علاوه بر آثار و برکات خير و خوب پاره اي از مشکلات و چالش هاي جديد را نيز در پي خود داشت.
يکي از بزرگترين اين چالش ها فاصله بسيار زياد تعداد شعب دولتي ها و خصوصي ها بود و از همين رو استراتژيست هاي بانک هاي خصوصي که بيش از نود و پنج درصد آنها از پيشکسوتان بانک هاي دولتي بودند عمده ضعف خود را در رقابت با بانک هاي دولتي کمبود تعداد شعب پنداشتند. گو اينکه خصوصي ها توانسته بودند در بحث خدمات بانکداري الکترونيگي گوي سبقت را از دولتي ها بربايند اما با اين حال شعبه به عنوان جايگاه حمع آوري منابع از يک سو و ابزار دسترسي مشتري به بانک از سوي ديگر ( البته در ديدگاه ها و مدل هاي سنتي) يک ضرورت به شمار مي رفت و شاهد بوديم که در سال گذشته بسياري از بانک ها و حتي موسسات رقابت سختي را براي افزايش تعداد شعب آغاز کرده اند و اين در حالي است که پرداختن بيش از اندازه به اين موضوع آنها را از اصل رسالت بانکداري در دنياي امروز غافل ساخته است.
در روزگاري که با مطالعه رسانه ها و سايت هاي مختلف خبر از فعاليت بانک هاي بسياري در خارج از کشور با شعبه هايي بسيار محدود و گاه کمتر از انگشتان يک دست مي شنويم مي بينيم که بانک هاي خصوصي روز به روز بر تعداد شعب خود مي افزايند و متاسفانه انرژي و سرمايه کمتري را مصروف توسعه زيرساخت ها و همچنين راه حل ها و مدل هاي جديد سرويس دهي در زمينه بانکداري الکترونيک به مشتريان مي کنند.
مدلهايي که در دنياي روزمره با استفاده از فناوري هاي جديد بانک را به محل کار و زندگي مشتري مي برد و او را از هر گونه ارتباط حضوري با بانک بي نياز مي کند. شايد تجربه بانک سامان به عنوان فعال ترين بانک ايراني در زمينه بانکداري الکترونيکي در راه اندازي چنين سرويس هايي الگوي خوبي براي رفتن به اين سو باشد که بارزترين نمونه آن در بورس کالاي ايران اتفاق افتاده است به گونه اي که مديران مالي بورس کالا امروز تنها چند کليک با بانک خود فاصله دارند.