مشاهده تصاویر بیشتر ...
انقلاب اسلامى و الزام تاریخى آن، آغازگر دورانى در اندیشه سیاسى شیعه است که نویسندگان و متفکران مذهبى در این دوره منحصرابه دولت پرداختند. آثارى که در این دوره نوشته شدند، صرفا قلمرویى را مورد تأکیدقرار مىدادند که مىتوان آنرا در مباحث مفهومى و کلان حکومت خلاصه نمود. هدف عمده آثار سیاسى ـ مذهبى این دوره گسترش آگاهى و ایضاح مفهوم دولت اسلامى از یک سو و استدلال فقهى و بعضا کلامى در باب مشروعیت دولت انقلابى و جدیدالتأسیس «جمهورى اسلامى» از طرف دیگر بود. اما اکنون که دولت اسلامى تثبیت شده بسیارى از مراحل تحول و توسعه را «تجربه» نموده است، بحث از مباحث مفهومى و کلان حکومت اسلامى، اهمیت پیشین خود را از دست داده است و مفهوم دولت اسلامى دیگر یک «مفهوم نظرى عمده و حساس» نمىباشد. مىتوان مهمترین دلایل گذار از سطح دولت به مباحث جدیدتر، و به عبارت دیگر گسترش تأملات سیاسى ـ مذهبى به عرصه هاى نسبتا خرد زندگى سیاسى را در دونکتهى زیر دسته بندى و توضیح داد:
الف)دستاوردهاى نظرى درباب حکومت ا سلامى؛
ب)تجربه تاریخى جامعه اسلامى ایران در سالهاى اخیر؛
در این نوشته جاى آن نیست که در باره نکات فوق به تفصیل بحث شود،، و صرفا اشارهاى اجمالى جهت تمهید و تسهیل ورود به فضاى فکرى ـ سیاسى جدید، مورد نظر است. به خصوص مسأله مشارکت سیاسى که از مهمترین مؤلفه هاى فکرى مذهبى امروز است و در این نوشتار مورد بررسى قرار مىگیرد.