مشاهده تصاویر بیشتر ...
فراماسون گرفته شده از کلمه فرانسوی فرانماسون (franemason) بوده که ترجمه لغوی آن "بنّای آزاد" میباشد. تاریخ تشکیل فراماسونها به قرون وسطی برمی گردد و بدین نحو که در آن ایام بنّاهای آزاد روزمزد دورهگرد، با تشکیل اتحادیهای در شهری از فرانسه گرد هم آمده و برای پیش برد منافع مشترکشان تصمیماتی اتخاذ میکردند و آنها پس از مدتی تشکیلاتِ مخفی و زیرزمینی خود را به نام فراماسون نامیدند… در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی تشکیلات فراماسون به خدمت امپریالیسم درآمد و همانند میسیونها (هیاتهای مذهبی) به عنوان جاده صاف کن استعمار به مناطق مختلف دنیا گسیل داده شدند… بزرگترین لژ آنان در انگلیس تشکیل شد که عمدتاً بعنوان عامل انگلیس عمل میکردند و اعضای اصلی این دستگاه از اعیان، اشراف، سرمایهداران و بازاریان متموّل بودند. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شعب دستگاه فراماسون در کنار استعمار به کشورهای اسلامی، بخصوص ترکیه، ایران و جهان عرب راه پیدا کردند… فراماسون عضو انجمنهای سری است که با استعمار انگلیس سیا و امریکا رابطه مستقیم داشته و مرام ادعاییاش اخوت و برادری، ولی انگیزه اصلی وی تصاحب قدرت و زور و زَر و خدمت به امپریالیسم میباشد.
بطور کلی میتوان گفت که فراماسونر در سده ۱۸ از هر جهت یک نهاد وابسته به بورژوازی به شمار میرفت و از طرفی همین طبقه نوپا بود که در برابر دو طبقه دیگر اشراف وابسته به کلیسا و اشراف حاکم بر سیاست دولت، بپاخاسته و به کمک عوامل و نهادهای خود از جمله انجمنهای فراماسونگری، خواهان آزادی، آزادی از نوع فئودالیته مذهبی و سیاسی، آزادی در کار، بازرگانی و انباشتن سرمایه بود. بوژروازی فریاد برابری سر میداد، زیرا میخواست در زمینه حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و قضایی …با دو طبقه دیگر برابر باشد.
از پیشتازان انقلابی و سیاسی نیمه دوم سده هیجدهم که به جرگه فراماسونگری پیوستند انقلابیون آمریکا بودند ولی فراماسونگری در آمریکای شمالی به کوشش فراماسونری انگلیسی، اسکاتلندی و ایرلندی در دهههای آغازین سده هیجدهم پدید آمد … [۳]
فراماسونری عمدهی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی و شیطانی مصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیهی حکومتهای الحادی فراگرفته است. در هر صورت رد پای حکومت طاغوتی فرعونهای مصر باستان را میتوان در سراسر تعالیم ماسونی یافت. با توجه به روایات شیعه و اهل سنت؛ یک چشم دجال، کاملاً کور و چشم دیگر، نابینای نسبی است. برجستگی و از حدقه درآمدن، ویژگی چشم راست دجال، و درخشش همانند ستاره، ویژگی چشم چپ او میباشد. در برخی روایات از نوشتهٔ میان دو چشم دجّال سخن به میان آمده که احتمال دارد کنایه از ثبوت و وضوح کفر دجّال باشد.