مشاهده تصاویر بیشتر ...
قبل از اینکه ازدواج کنم هیچ کس مرا از این امر آگاه نکرد که عشق رمانتیک دو مرحله دارد. میدانستم که عاشق کارولین هستم و پیش بینی می کردم که این احساسات را تا آخر عمر نسبت به او خواهم داشت. می دانستم که او مرا شاد می کند و من هم میخواستم همین کار را برای او انجام بدهم. اما در واقع وقتی از این حد احساسات پایین آمدم آنگاه از خواب و خیال بیرون آمدم. هشدارهایی را به خاطر آوردم که مادرم به من داده بود و از این فکر تکراری رنج می بردم:
“ازدواج من با این فرد اشتباه بوده است.”
برای خودم دلیل می آوردم که اگر با فرد مناسبی ازدواج کرده بودم مطمئنا احساساتم بعد از ازدواج با این سرعت فروکش نمی کرد. اینها افکار عذاب آوری بودند که از بین بردنشان مشکل بود. “تفاوت های ما در حال حاضر بسیار واضح به نظر می رسند.
چرا آنها را زودتر ندیدم!”
برای ادامه ماجرا این کتاب زیبا را دانلود کنید.