مشاهده تصاویر بیشتر ...
«وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیرا»(فرقان/۲۰)، در این آیه شریفه خدای متعال می فرماید ما شما را به وسیله بعضی دیگر مورد امتحان قرار می دهیم، یعنی یک گروهی زمینه ابتلاء و امتحان برای گروه دیگری را فراهم می کنند و خدای متعال آنها را وسیله ابتلای دسته دیگری قرار می دهد. مقصود این آیه شاید همین درگیری بین مومنین و جبهه کفار و منافقین است و خدای متعال در مقابل این سختی ها از ما صبر می خواهد، «أَ تَصْبِرُونَ» آیا شما پای این امتحان الهی تحمل و صبر می کنید تا به نتایج آن برسید؟ اگر صبر کنیم نتایج فوق العاده ای نصیب ما می شود ولی سوال این است که آیا ما می توانیم صبر کنیم؟ پروردگار تو از ازل می دانست که چه کسانی پای عهد خدا می ایستند و صبر و تحمل می کنند. یعنی خداوند صابرین را از غیر می شناخت. این آیه را خواندم به خاطر یک روایتی که ذیل این آیه شریفه نقل شده است. روایت این است که فرمود وجود مقدس نبی اکرم، امیرالمومنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین را در خانه خودشان جمع کردند و در خانه را هم بستند چون دیگران محرم این صحنه نیستند. بعد فرمودند جبرئیل اینجا تشریف دارند و یک پیغامی آوردند و فرمودند که ما می خواهیم شما را با دشمنان تان مورد ابتلاء و امتحان قرار بدهیم، آیا شما حاضرید بپذیرید یا نه؟ البته این هم به خاطر موقعیت خاص معصوم هست که در این امور خدای متعال براساس رضای او عمل می کند و در مورد ما خیلی وقتها اینطوری نیست.
نقل است که امیرالمومنین فرمودند: «اگر خدای متعال چنین چیزی را از ما طلب کند ما می پذیریم و امیدوار به ثواب و فضل الهی هم هستیم که خدای متعال در مقابل این تکلیفی که روی دوش ما گذاشته حتما پاداشی بهتر از عمل ما خواهد داد.» پس وقتی این را قول دادند و پذیرفتند گویا مطلب تمام شد. خدای متعال یک قراری می خواست که این قرار بسته و تمام شد. در این روایت هست که وجود مقدس نبی اکرم گریستند به طوری که صدای حضرت از بیرون حجره شنیده شد. یعنی دیگر تمام شد، یک ابتلا و عهدهایی بود که آن عهدها را ائمه با خدای متعال بستند و بنا شد محقق بشود. بعد این آیه نازل شد «وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیرا»، «ما بعضی از شما را وسیله فتنه بعضی دیگر قرار دادیم.» یعنی امیرالمومنین مورد ابتلا هستند و خدا می دانست که اهل بیت پای عهدشان ایستادند.
در روایت هست که حضرت فرمود که ما دو دسته هستیم در باب پروردگارمان با هم نزاع داریم. نزاع ما سر دنیا نیست بلکه ما ایمان به پروردگار داریم و دسته دوم ندارند. فرمود جدم با ابوسفیان درگیر بود، پدر بزرگوارم با معاویه درگیر بود و فرزندم امام زمان هم با سفیانی که از همین دسته است درگیر خواهد بود. یک جریان هم این طرف کار هست که آن وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین است. پس این درگیری، فتنه و امتحان است و اصل ابتلاء و امتحان هم در این صحنه برای معصوم است چون آنها با خدا قرار بستند که پای این ابتلاء و امتحان بایستند.
اگر معصومین در این دنیا آمدند و تحمل سختی ها را می کنند عمدتا برای دستگیری و عبور دادن ماست، برای این که ما در این دنیا غرق نشویم و در مقابل فتنه های شیطان زمین گیر نشویم. آنها آمده اند و بلا را تحمل می کنند تا ما را به سلامت از این وادی دنیا عبور بدهند، البته در روز قیامت هم همینطوری است. امام حسین خون دل خودش را داده که ما را از ضلالت و آن حیرتی که ناشی از گم شدگی است، نجات دهد. ما وقتی از امام مان جدا شده و گم شدیم، مبتلا می شویم به حیرت و سرگردانی که در روایات گاهی تشبیه می کند به گوسفندی که از گله خودش گم بشود و از چوپانش جدا بشود. اگر این را از چوپان ها بپرسید آن را خیلی خوب توضیح می دهند، واقعا متحیر می شود و بعد از حیرت هم طعمه گرگ می شود. مومن اگر از امام خودش جدا شد اول ضلال است بعد شقاوت است. یک سرگشتگی در عالم ایجاد کرده بودند و مردم امامشان را گم کردند.
اولیاء الهی و معصومین به خدا قول دادند بلای این عالم را تحمل کنند و این هم برای شفاعت و عبور دادن ماست. اگر صدیقه طاهره آن ابتلائات سخت را تحمل کردند، اگر امیرالمومنین، حضرت امام مجتبی، سیدالشهداء و تک تک معصومین این ابتلائات را تحمل کردند به خاطر همین است. آنها سر قراری که با خدا بستند هستند و بیش از آنی هم که خدای متعال از آنها خواسته تحمل می کنند. در ماجرای امتحانات و ابتلائاتی که برای حضرت امیر پیش آمد یک تعابیر عجیبی است اما ایشان صبر کردند. پس معصومین برای عبور دادن ما از این فتنه همه چیزشان را گذاشتند «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک »، خون دلش را داده، عزیزترین عزیزهایش را آورده که شهید شدند. این خیلی کار سختی است، می گویم پیغام آمد اگر بخواهید پیروزتان می کنیم و هیچ چیز هم از مقام تان کم نمی کنیم ولی ما از دست می رفتیم، حضرت فرمودند نه و عرضه داشتند من سر عهدم هستم، چون من قول دادم شفاعت و دستگیری کنم. پس ائمه پای مصیبت خودشان ایستادند و سخت ترین صحنه ها را تحمل کردند. حال اگر کسی کنار امامش قرار گرفت باطنش بهشت است و از همان لحظه وسط بهشت است، ولی برای آن باید دل را به دریا بزنی و شجاعت به خرج بدهی، باید پا روی تعلقاتت بگذاری و خطر کنی. ولی اگر دنبال امنیت خودمان بودیم و صف مان را از امام جدا کردیم، از دست می رویم.