مشاهده تصاویر بیشتر ...
آداب و رسوم از مقوله فرهنگ بوده، از احساسات و عواطف انسان برخاسته است که باید در چارچوب راهنماییهای عقل ارضا شوند، و از آن جا که عقل نمی تواند همه چیز را بفهمد، باید به دین رجوع کرد. حال که دین مهمترین نقش را در رسیدن به تکامل آدمی دارد، باید دین را از همه چیز بیشتر دوست داشته باشیم، و طبیعی است که متعلق دین، یعنی خدا و اولیای خدا را نیز بسیار باید دوست داشت.
در اواخر دوران ستمشاهی، روضه خوانی از نگاه بسیاری از افراد، یک مراسم خشک تلقی میشد که نوعی دعوت جامعه به اشک و عزاداری بود که با تمدن عصر حاضر ناسازگار است، اما نهضت امام خمینی(ره) و تأکیداتی که ایشان بر حفظ عزاداری داشته و تعبیرات بلند و عمیقی که در مورد محرم و صفر داشتند، تأثیرات قابل توجهی در جهت تصحیح این نگاه در جامعه داشت.
کشور ما، کشور سیدالشهدا (ع)، و انقلاب ما حسینی است، و هر چه داریم از امام حسین (ع) هست. باید ببینیم چه باید کرد که اولا بیشتر از این نعمت استفاده کنیم، و ثانیا چه تکلیفی در برابر این نعمت عظیم داریم.
متأسفانه از نظر علمی کمتر به این مسائل پرداخته میشود و تحقیقات کاملی در این زمینه صورت نگرفته است، هر چند کارهایی شده است و میتوان امثال شهید مطهری را در این عرصه پیش قدم دانست.
باید از نظر علمی مشخص شود که این مراسم ازنظر روانشناسی فردی و اجتماعی چه جایگاهی دارد؛ چگونه میشود که انسان ها آداب و رسومی را به وجود میآورند، و در کنار این تحقیقات، مسائل مربوط به جوامع و چرایی تحقق وقایع عینی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
میتوان نتایج به دست آمده را با آداب و رسومی که دین آنها را تشریع کرده، مقایسه کرد و تناسب آنها را با هم سنجید؛ زیرا در صورت تناسب و تطبیق دادهها، هم این رسوم اتقان بیشتری مییابد، و هم راه توسعه آنها بهتر شناخته میشود.
چرایی پرداختن به جشن نوروز و حتی سرایت آن به کشورهای دیگر قابل بررسی روانشناسانه و جامعه شناسانه است. در مجموع میتوان گفت، نوعی احساس در افراد وجود دارد که در زندگی اجتماعی شکل جمعی مییابد و نیاز به ارضا شدن دارد. وقتی چند نفر کاری را انجام دادند، از آنجا که متناسب با احساس دیگران است، دیگران نیز پذیرفته و به همین طریق توسعه مییابد و به صورت آداب و رسوم در میآید.
همه مسائل فرهنگی، تقریبا همین سیر را دارند؛ آداب و رسوم نمادی از اشباع و رفع نیازی است که در درون انسانها وجود دارد؛ البته این نیازها گاهی نیاز به تفریح و رفاه است که آن را با جشن و شادی ارضا میکنند، و گاهی نیاز به اظهار اندوه است که با گریه و مراسم عزاراداری آن را اشباع میکند.
در قضیه اربعین و امام حسین (ع) باید دید این احساس نسبت به امام حسین (ع) از کجا پیدا شده است، زیرا احساس پدیده ای است که در اثر شناخت حاصل میشود، و زمینه شناختها در فطرت آدمی وجود دارد.
ریشه آداب و رسوم، ارضای نوعی احساسات و عواطف است که بر اساس نوعی شناخت، شکل گرفته، شکوفا میشود، و زمینه آن شناخت در فطرت آدمی وجود دارد؛ البته آداب و رسومی که در مورد امام حسین (ع) وجود دارد، به شناختهای مذهبی بر میگردد.
انسان فطرتا طالب کمال و فضیلت انسانی است. برای رسیدن به آن کمال، عواملی مؤثر است و افرادی زمینه را فراهم کرده اند که ما را به کمال برسانند. ما از آنجا که کمال خود را دوست داریم، به کسی که سبب شده تا زمینه رسیدن به کمال برای ما فراهم شود نیز محبت میورزیم، و در اثر دوست داشتن او، هر چه که ما را به او نزدیک کند را نیز دوست داریم. این دوستی خود را در دو شاخه کلی نشان میدهد که یکی شادی و دیگری غم و اندوه است و البته هر کدام در جای خودش مطلوب است.
فی الجمله احساسات و عواطف، مرز نمی شناسد و رشد آن بستگی به شرایط و زمینهها دارد؛ اما ارضای احساسات و عواطف باید در پرتوی راهنمایی عقل باشد، یعنی باید با عقل مرز آنها را تعیین کرد. همان گونه که فرد گرسنه، غذا را دوست دارد، اما عقل میزان خوردن و وقت خوردن را مشخص میکند که خوردن بیش از آن یا کمتر از آن ضرر دارد.
عقل انسان زمینه را برای شناخت کمال و جهت حرکت در مسیر کمال فراهم میکند، اما نمی تواند همه چیز را درک کند، از این رو، دین به کمک عقل میآید و راه را مشخص میکند.
از آنجا که خود و کمال خود را دوست داریم، آنچه سبب رسیدن به کمال میشود را نیز دوست داریم؛ لذا دین و عقل را دوست داریم؛ اما احساسات و عواطف را نیز باید ارضا کرد؛ چرا که احساسات و عواطف همچون موتور محرکه هستند که انسان را به حرکت به سمت کمال وا میدارند، ولی در اینجا هم عقل و دین مرز آن را مشخص میکنند.
آداب و رسوم از مقوله فرهنگ بوده، از احساسات و عواطف انسان برخاسته است که باید در چارچوب راهنماییهای عقل ارضا شوند، و از آن جا که عقل نمی تواند همه چیز را بفهمد، باید به دین رجوع کرد. حال که دین مهمترین نقش را در رسیدن به تکامل آدمی دارد، باید دین را از همه چیز بیشتر دوست داشته باشیم، و طبیعی است که متعلق دین، یعنی خدا و اولیای خدا را نیز بسیار باید دوست داشت.
همانطور که یک درخت برای رشد به آبیاری متناوب نیاز دارد، محبت مطلوب نیز به تقویت نیاز دارد که با انجام برخی کارها و آداب و رسوم تقویت میشود. به عبارتی عقل، محبت و انجام آداب و رسوم، تأثیرات متقابلی در هم دارند؛ توضیح اینکه معرفت موجب محبت میگردد، و محبت سبب میشود ما به برخی کارها انس بگیریم، و از سوی دیگر، با انجام این کارها، محبت بیشتر شده و به دنبال آن، کسب معرفت نیز صورت میگیرد.
باید ببینیم مطلوب فطری ما با احساسات دینی ما چه رابطه ای دارد و چه میزان باید وقت و نیروی خود را صرف عزا یا شادی کنیم تا آن عملی که انجام میدهیم در محبت ما تأثیرگذار باشد، پس بحث علمی باید نتیجه ای را به ما بدهد که بفهمیم از نظر علمی، اربعین چه جایگاهی دارد و چرا و برای چه پیدا شده است؟ چرا باید برای امام حسین گریه کنیم؟ آیا او نیاز دارد که ما گریه کنیم و یا ما نیازمندیم؟ اگر گریه کردیم، طلبکار هستیم و یا بدهکار و مدیون عظمت امام حسین (ع)؟
گاهی عالی ترین عامل تکامل به وسیله ای جهت درخواستهای دنیوی و ارضای نیازهای مادی قرار میگیرد؛ مثلا فردی که در پیاده روی اربعین شرکت کرده و میتواند بالاترین فیوضات معنوی را از این راه کسب کند، هدف خود را تنها درخواست برخی مسائل مالی و دنیوی قرار میدهد!
بررسی و روشنگری درباره جایگاه مراسم راهپیمایی اربعین در فرهنگ و زندگی ما، نقطه شروع و هدف آن، و آفات و تهدیدهای آن، زمینه ای برای انجام یک سلسله تحقیقات فراهم میکند که باید گروه هایی به آن بپردازند.