مشاهده تصاویر بیشتر ...
ایام مصادف با وفات فاطمه معصومه (س)، دختر وجود مبارک حضرت موسیبنجعفر (ع) است که در زیارت حضرت میخوانیم: دختر ولیالله، خواهر ولیالله و عمهٔ ولیالله است. ولیاللهِ اول، امام هفتم است؛ خواهرِ ولیالله است که منظور امام هشتم است؛ عمهٔ ولیالله است، یعنی عمهٔ حضرت جواد(ع) است.
-مرکز شیعیان ناب و راویان روایات
این خانم از نظر برکات وجودی، خانم کمنظیری است. از زمانی که ایشان وارد ایران شدند و به قم آمدند، بعد از چندروز از آمدنشان به قم ازدنیا رفتند و در این شهر دفن شدند. اینجا مرکز شیعیان ناب اهلبیت(علیهمالسلام) و راویان روایات اهلبیت(علیهمالسلام) شد. در تاریخ قم هست که بیش از چندهزار راوی حدیث (اینان معلم حدیث هم بودند) از برکت حضرت معصومه(س) در این شهر مقیم بودند. خیلی از بزرگان دین ما، مثل صدوق و پدرش، مرحوم کلینی که صاحب کتاب ده جلدی «کافی» شریف است و بسیاری از فقها و محدثان دیگر نزد همین راویان مقیم قم درس خواندند و علم یاد گرفتند. خیلی از آنها هم با اینکه از قم رفتند، در مناطقی که وارد شدند، از چهرههای عظیم اثرگذار دینی شدند.
-وجود حوزۀ علمیۀ قم
یکی از برکات مهم صاحب این قبر، حوزهٔ علمیهٔ قم است؛ حوزهای که در زمانی طولانی در اینجا بهوجود آمده است، حوزه با آمدن مرحوم آیتاللهالعظمی حائری به قم تقویت شد و در زمان آیتاللهالعظمی بروجردی اوج گرفت. الآن هم معارف قم و حوزهٔ قم به سراسر دنیا پخش میشود؛ چون مرکز دانشمندان، خطیبان، نویسندگان، مفسران و مربیان شیعه است. امام صادق(ع) از این مسئله هم خبر دادهاند که روزی علوم ما اهلبیت از قم به سراسر دنیا پخش میشود تا جایی که زنان پردهنشین در دورترین نقاط زمین با فرهنگ ما آشنا میشوند و الآن هم این اتفاق افتاده است.
شخصیت علمی والای زنان اهلبیت(علیهمالسلام)
وجود مبارک حضرت معصومه(س) خودشان از راویان روایات اهلبیت(علیهمالسلام) است؛ فکر نکنید که فقط مردان راویان روایات بودهاند! در بین زنان اهلبیت(علیهمالسلام) و زنان شیعه هم شخصیتهای علمیِ مهمی بودند که راوی روایت از پیغمبر(ص) و ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) بودهاند. من برای نمونه یکی از روایات حضرت معصومه(س) را که روایت مهمی است، برایتان نقل میکنم. البته این روایتِ باعظمت با اندکی تفاوت در کتابهای اهلسنت هم آمده است؛ ازجمله، در جلد چهارم، صفحهٔ ۲۲۵ کتابِ «کشاف» زمخشری، از علمای بزرگ اهلسنت. در کتب شیعه هم میتوان به صفحهٔ ۲۶۷ کتاب «طرائف» نوشتهٔ سیدبنطاووس و جلد بیستوسوم با چاپ ایران، صفحهٔ ۲۳۳ کتاب «بحارالأنوار» اشاره کرد.
مرگ شیرین و باارزش محبین اهلبیت(علیهمالسلام)
حالا روایت این است: فاطمهٔ معصومه(س)، دختر موسیبنجعفر(ع) از فاطمه دختر حضرت صادق(ع)، فاطمه دختر حضرت صادق(ع) از فاطمه دختر حضرت باقر(ع)، فاطمه دختر امام باقر(ع) از فاطمه دختر حضرت زینالعابدین(ع)، فاطمه دختر حضرت زینالعابدین(ع) از فاطمه دختر حضرت سیدالشهدا(ع)، دختر ابیعبدالله(ع) از امکلثوم دختر فاطمهٔ زهرا(س) و امکلثوم از صدیقهٔ کبری(س)، دختر پیغمبر(ص) نقل میکند که خود حضرت زهرا(س) این روایت را از پیغمبر(ص) شنیده است:
-ارزش مرگ بر پایۀ عشق به آلمحمد
«قَالَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ» کسی که بمیرد و عاشق آلمحمد باشد، بر محبت آلمحمد هم بمیرد، «مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَکْمِلَ الْإِیمَانِ» مؤمنی از دنیا میرود که ایمانش را با این محبت کامل کرده است. «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً» کسی که بر پایهٔ عشق به آلمحمد بمیرد، شهید از دنیا رفته است.
-بشارت بهشت از سوی سه نفر
«أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ» آگاه باشید و بدانید که هرکس براساس محبت آلمحمد از دنیا برود، سه نفر به او بشارت بهشت میدهند: یکی ملکالموت است که وقتی برای گرفتن جانش میآید، به او میگوید: مژده باد بر تو که اهل بهشت هستی. چقدر محبت به اهلبیت(علیهمالسلام) مایهٔ بالا و ارزش والایی دارد که سبب میشود انسان در معرض مژدهٔ ملکالموت به بهشت قرار بگیرد. دو نفر دیگری که پیغمبر(ص) میفرمایند، دو فرشتهٔ سؤالکننده هستند. اینها در برزخ از عقاید مسافر واردشده در برزخ سؤال میکنند و میگویند: «مَنْ رَبّک، مَنْ نَبِیّک، مَنْ إمٰامُک، مٰا کِتٰابُک، مٰا قِبْلَتُک». اصلاً قبل از اینکه از او بپرسند، هر دو به او مژدهٔ بهشت میدهند.
چرا این محبت اینقدر باارزش است؟ چون محبت به معصومین(علیهمالسلام)، حافظان دین، معادن علم، اخلاق و کرم و ارزشهاست. محبت به معصوم و اهلبیتی است که یک عیب هم در آنها نبوده و از ارزشها نیز یک ارزش کم نداشتهاند. به این خاطر، خداوند آنها را به امامت و ولایت انتخاب کرد.
-حرکت بهسوی بهشت با شادی و نشاط
باز پیغمبر(ص) میفرمایند: «أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ یُزَفُّ إِلَى الْجَنَّةِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى بَیْتِ زَوْجِهَا» آگاه و هوشیار باشید و بدانید کسی که بر پایهٔ عشق به آلمحمد بمیرد، بهطرف بهشت حرکت میکند، مانند حرکت کردن عروس به خانهٔ شوهرش. شما برای دقایقی این بخش از روایت را ملاحظه کنید؛ بالاترین وقت شادی و آرامش عروس در شب عروسیاش است که مرتب به این وقت برای خودش فکر میکرده است. عاشق آلمحمد مانند عروس، یعنی با کمال شادی، نشاط و امنیت، با داشتن لباسهای باارزشِ قیامتی بهسوی بهشت حرکت میکند.
-باز بودن دو در از برزخ به بهشت
پیغمبر(ص) در ادامه میفرمایند: «أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَى الْجَنَّةِ» آگاه و هوشیار باشید که وقتی هر مرد و زن یا جوانی براساس عشق به آلمحمد بمیرد، در برزخش دو در بهسوی بهشت باز میکنند. اینجا هنوز وارد قیامت نشده است؛ چون ما در سه دنیا سِیر میکنیم: یکی این دنیاست که الآن در آن زندگی میکنیم؛ یکی عالم برزخ است که وسعتش قابلمقایسه با این دنیا نیست؛ یکی هم عالم آخرت است.
برای اهل ایمان طبق آیات قرآن، در برزخ زندگی هست. شما در قرآن نخواندهاید: کسی که شهید میشود، افرادی که به شهادت برسند، آنها را مرده نپندارید. آنها مرده نیستند، «بَلْ أَحْیٰاءٌ»(سورهٔ آلعمران، آیهٔ ۱۶۹) بلکه از زندگان هستند و «عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ». انبیا، ائمه، اولیا و مؤمنان همه حیات برزخی دارند؛ یک حیات و زندگی بین دنیا و آخرت که نه کاملاً حیات دنیایی است، نه کاملاً حیات آخرتی است؛ ولی طبق آیات قرآن و روایات، زندگی دارند. حال در اینجا رسول اکرم(ص) میفرمایند: آنکه براساس محبت به اهلبیت و آلمحمد از دنیا میرود، در برزخش دو در بهسوی بهشت باز میکنند. او در برزخ زندگی میکند، مثل پنجرهٔ زیبایی که به باغ خوشمنظره از خانهای باز است، در برزخ هم از محل زندگیاش دو در و پنجره بهطرف هشت بهشت باز است و از نسیم بهشت و تماشای آن کاملاً لذت میبرد.
-برزخ محبین اهلبیت، محل زیارت فرشتگان رحمت
«ألا ومَن ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اللّه قَبرَهُ مَزارَ مَلائِکَةِ الرَّحمَةِ» عجب روایتی، عجب قطعهای و عجب مسئلهای است! اصلاً انسان میخواهد از خواندنش بال دربیاورد، چه برسد به اینکه به این حقایق برسد و با چشمش ببیند و لمس کند. کسی که براساس محبت آلمحمد بمیرد، خداوند متعال برزخش را محل زیارت فرشتگان رحمت قرار میدهد. در حقیقت، او در برزخ تنها نمیماند و تا وقتی قیامت برپا شود، دائماً فرشتگان به زیارت و دیدارش میآیند. وقتی هم قیامت شد و وارد قیامت میشود، در سورهٔ رعد میفرماید: «وَ اَلْمَلاٰئِکةُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کلِّ بٰابٍ»(سورهٔ رعد، آیهٔ ۲۳) فرشتگان او را از هر طرف محاصره میکنند، «سَلاٰمٌ عَلَیکمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ»(سورهٔ رعد، آیهٔ ۲۴) امنیت برای شما باد بهخاطر صبری که در دینداری، ولایت و محبت اهلبیت(علیهمالسلام) کردید.
-مرگی بر سنت پیامبر(ص) با تمام عوامل نجات
«أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَی السُّنَّةِ وَ الْجَمَاعَةِ» کسی که با عشق به آلمحمد بمیرد، این مرگش مرگی بر سنت پیغمبر اکرم(ص) است؛ یعنی تمام عوامل نجات و راحتی در این مرگ او وجود دارد. واقعاً هم اینطور است! فیض این روایت را در «محجةالبیضاء» نقل میکند: شخصی که عاشق و محب آلمحمد بود، در رختخواب افتاده بود. وجود مقدس حضرت جواد(ع) به زیارتش آمدند. شیعه ارزش دارد که امام به عیادت او و برای دلجویی بیاید. این شخص هم وقتی چشمش به حضرت جواد(ع) افتاد، گریه کرد. حضرت فرمودند: چرا گریه کردی؟ گفت: من میخواهم بروم و میترسم، دغدغه دارم! حضرت فرمودند: اگر به کسی که از سر تا پا دچار بیماری پوستی است، این بیماری هم دائماً باعث میشود که تاول بزند و چرک کند، داروی کاربردی هم نداشته باشد و به او خبر بدهند حمامی آمده است که اگر یکبار داخل آن حمام بروی و از آب آن حمام استفاده کنی، پوست بدنت مانند روز ولادت از مادر میشود؛ چه حالی پیدا میکنی؟ مرد گفت: آن زمان در اوج شادی و خوشحالی خواهم بود. حضرت فرمودند: مرگ برای شیعیان ما همان حمام است که تمام چرکهای درون و برون شما را میشورَد و پاک، صاف و زیبا وارد قیامت و برزخ میشوید.
سرانجام کینهتوزی و دشمنی با اهلبیت
حالا در مقابلش، البته خدا برای کسی نیاورد که دلش آلودهٔ به کینهٔ اهلبیت(علیهمالسلام) شود و از اهلبیت(علیهمالسلام) خوشش نیاید! این یعنی از زیباییها و از ارزشهای مطلق خوشش نیامده و هرکس از این زیباییهای مطلق خوشش نیاید که در اهلبیت(علیهمالسلام) جلوه دارد، معلوم میشود خیلی مریض، بدبخت و بیچاره است. وقتی کسی از زیباییها خوشش نیاید، نهایتاً از زشتیها خوشش میآید. وقتی امام حسین(ع) را نخواهد، در بند یزید میافتد؛ پیغمبر(ص) را نخواهد، ابولهب میشود؛ امیرالمؤمنین(ع) را نخواهد، ابنملجم میشود؛ امام صادق(ع) را نخواهد، منصور دوانقی میشود؛ موسیبنجعفر(ع) را نخواهد، هارون میشود؛ اسلام و دین را نخواهد، آمریکایی میشود.
-غرق شدن در حرامهای دنیایی
وقتی آدم ارزشها و اسلام را دوست نداشته باشد، گرفتار امور پست میشود. ابوخالد برقی روایتی را در کتاب «محاسن» نقل میکند که پیغمبر(ص) میفرمایند: «اِنَّما هُوَ اللّه وَ الشَّیْطانُ، وَ اَلْحَقُّ وَ اَلْبَاطِلُ، وَ النّور وَ الظُّلْمَة وَ الْعاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ» همانا یا خداست یا شیطان، یا نور است یا تاریکی، یا امروز است یا فردا، یا حق است یا باطل. وقتی آدم خدا را نخواهد، شیطانی میشود؛ نور را نخواهد، غرق در تاریکی میشود؛ حق را نخواهد، دچار باطل میشود؛ فردای قیامت را نخواهد، غرق در حرامهای دنیایی میشود.
-ناامیدی از رحمت پروردگار در روز محشر
«أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ مَکتُوبٌ بَینَ عَینَیهِ» کسی که بر پایهٔ کینه و دشمنی با آلمحمد و دوری از آنها بمیرد، وقتی در روز قیامت وارد محشر میشود، همه میبینند که روی پیشانیاش نوشته است: «آیسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» این بدبخت، تیرهروز و بیچاره، کسی است که از رحمت خدا صددرصد ناامید است؛ یعنی میداند که هرگز رحمت، لطف و مهرورزی خدا در این غوغای محشر شامل حال او نمیشود.
-بربادرفتن خوبیها و قرار گرفتن در زمرۀ کافران
«أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ کافِر» بدانید و هوشیار باشید که هرکس بر پایهٔ کینهٔ به آلمحمد بمیرد، هر کس که باشد، کافر میمیرد. چهبسا ممکن است که هشتاد سال هم نماز خوانده، روزه گرفته، خدا را عبادت کرده، انفاق کرده، کار خیر کرده یا درمانگاه ساخته باشد؛ ولی اگر با کینهٔ آلمحمد بمیرد، همهٔ خوبیهایش بر باد است و کافر از دنیا میرود. کسی هم که کافر از دنیا برود، همهٔ درهای رحمت و الطاف الهی به روی او بسته و مسدود است.
-حسرت و اندوه با ورود به عالم آخرت
با ورود به عالم بعد، وقتی موقعیت آلمحمد را میفهمد، دچار حسرت و اندوهی میشود که جبران ندارد و ازبینرفتنی نیست. این حسرت با او در آتش جهنم هست؛ چنانکه مرحوم صدرالمتألهین میگوید: این حسرت که بهخاطر محجوب بودن از خدا نصیبش شده، از عذاب جهنم دردناکتر است؛ چون آن عذاب، عذاب قلبی است و عذاب دوزخ، بدنی و جسمی است. هرچه عضو مهمتر و گستردهتر باشد، مسائلش مهمتر و گستردهتر است. قلب حقیقت عجیبی است! قلب خانهٔ خداست و وقتی خانهٔ دشمن شود، عذابی که برای قلب هست و آن حسرت عجیب و محجوب بودن از پروردگار است، خیلی سنگینتر از عذاب جسم و بدن است.
کلام آخر؛ دعا به درگاه احدیت
از خدا میخواهم که عشق به آلمحمد را در تکتک مردم این مملکت، شیعیان جهان و آنهایی که عاشق آلمحمد هستند، زیادتر کرده و این مایهٔ عظیم و سرمایهٔ پرسود را برای ما و تکتک مردم حفظ کند.
خدا را قسم میدهم به حضرت معصومه(س) و فاطمههای دیگری که در روایت آمده بود، جامعهٔ جهانی (ما نباید در دعا بخیل باشیم) و مخصوصاً ملت شریف ایران را از این ویروس خطرناک بهزودی نجات بدهد و اعلام شود که دیگر یک نفر کرونایی در مملکت نداریم و این باعث خوشحالی کل ملت شود.