کلام علوی، حلقوم زینبی
درباره
جزئیات زندگی زینب کبری علیهاالسلام خبرهای زیادی به ما نرسیده است؛ اما
همین مقدار که اطلاع داریم، نشانگر بلندی شأن ایشان است. یکی از جنبههای
بارز ایشان قدرت بیان است، به نحوی که مردم از سخنان آن بانو به یاد سخنان
امیرالمومنین علیه السلام میافتادهاند. بجز لحن و خطاب، شدت تأثیر
سخنان ایشان نیز یادآور سخنان پدرشان، امیرالمومنین علیه السلام است.
عاقله و عقیله
عقیله
صفتی است که مردم آن دوران به زینب علیهاالسلام داده بودند که نشاندهنده
عالم بودن و نیز طرز فکر بالا و نیز تناسب عالی آن حضرت در نحوه مواجهه با
امور است؛ اما یکی از عللی که میتوان در صلاحیت این صفت برای آن بانو
برشمرد، سخنوریهای ایشان است.
از دختر علی و فاطمه علیهماالسلام
چند سخنرانی کوتاه گزارش شده و به دست ما رسیده است که گویای قدرت بیان آن
بانوست. تسلطی که این بانو به کاربرد کلمات در جایگاه درست خود دارد، در
ذهن غریبهها اعجاب آور و در ذهن آشنایان، یادآور سخنان پدر ایشان یعنی علی
مرتضی علیه السلام بود.
کلام شگفت انگیز امیر بیان
سخنان
امیر بیان امام علی علیه السلام دارای آثار خاص خود بود. مثلاً شخصی مانند
همام از تأثیر سخنان آن حضرت در توصیف متقین، جان به جانآفرین تسلیم
نمود و خواندن و شنیدن نهجالبلاغه بر مردمان عصر ما نیز تأثیر شگرف
میگذارد.
عقیله
صفتی است که مردم آن دوران به زینب علیهاالسلام داده بودند که نشاندهنده
عالم بودن و نیز طرز فکر بالا و نیز تناسب عالی آن حضرت در نحوه مواجهه با
امور است؛ اما یکی از عللی که میتوان در صلاحیت این صفت برای آن بانو
برشمرد، سخنوریهای ایشان است.
یک نمونه از سخنان پر
اثر امام علی علیه السلام در زمانی ایراد شد که اصحاب معاویه در جنگ صفین
بر محل آب مسلط شدند و مانع از آب برداشتن اصحاب امیرالمومنین علیه السلام
میشدند. این سخن چند جمله بیشتر نیست اما به حدی تأثیرگذار بود که باعث شد
سپاهیان آن حضرت تهییج شوند و تسلط آب را از اصحاب معاویه خارج کنند:
« آنان
از شما خوراك جنگ خواستند، یا به پستى تن داده و شرف خود را از دست
بگذارید، یا شمشیرتان را از خون آنان سیراب كرده تا از آب سیراب شوید. زیرا
نابودى شما در آن زندگى است كه محصولش شكست از دشمن است، و زندگى شما در
آن مرگى است كه نتیجهاش پیروزى بر دشمن است. بدانید معاویه هم سفرانى از
گمراهان منحرف را به دنبال خود آورده، و حقیقت را از آنان پنهان كرده، تا
این بىخبران گلوهاى خود را آماج تیر مرگ نمودهاند ».
مُشتی از خروارهای اعجاز بانو
اول) نوحه سرایی او در کنار جسم برادر : کلمات زینب کبری علیهاالسلام به قدری تأثیر گذار بود که نوشته شده است که دوست و دشمن به گریه درآمدند.(ج17 ص 407)
دوم) سخنرانی او برای مردم کوفه : آن
بانو در کوفه سخنانی ایراد کردند که باز از نظر ظاهر کوتاه اما از نظر
معنا و تأثیر بسیار پرمایه بود. بخشی از آن سخنان عبارتست از:
« اى
كوفیان! اى حیله گران و دغلبازانى كه به هنگام یارى دست بازمى دارید! هان
كه اشكتان خشك و آهتان سرد مباد. داستان شما به كسى ماند که... آیا جز
چاپلوسى و خودبینى و ... در میان شما چیزى هست؟ پس بگریید كه سزاوار
گریهاید. راستى كه شما به عار این كار گرفتار آمدید و به ننگ آن مبتلا
گشتید و هرگز این لكه ننگ را نتوانید شست. و كجا مىتوانید ننگ كشتنِ زاده
ختم نبوّت و معدن رسالت، و سرور جوانان بهشتى و پشتیبان جنگتان و جایگاه
سلامتى خود و طبیب زخمهایتان و پناه مشكلاتتان و بیانگر حجتتان و مشعلگاه
راهتان را بشویید ؟! »
سوم) صحبتهایی که میان ایشان و ابن زیاد در کوفه رخ داد : ابن زیاد
میخواست از منطق جبرگرایانه
استفاده کند و شهادت امام حسین علیه السلام را به خواست خدا و در راه خدا
معرفی کند اما پاسخهای زینب و حضرت سجاد علیهما السلام به او این نقشه را
بر آب کرد.
چهارم) سخنانی که بین ایشان و یزید در شام رخ داد : حضرت زینب علیهاالسلام برخواست و پس از حمد خدا و صلوات بر رسول خدا آیهای خواند که با حال یزید متناسب بود:
« ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساۆُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِۆُنَ »
یعنی : عاقب کسانی که بدی کردند این شد که آیات خدا را دروغ شمردند و آن را مسخره نمودند.
آن
بانو سپس با سخنان خود به شیوایی بیان نمودند که این حالتی که در ظاهر حال
اهل بیت علیهم السلام است، نشانه خواری آنها نیست و اوضاع به نفع یزید
پیش نخواهد رفت. ایشان در آخر فرمودند که : « ای یزید هرچه خواهی بکن اما
نخواهی توانست یاد ما را محو کنی ».
تک تک این جملات بسیار موثر بود و از جمله آنها این کلام بود که :
« ای
فرزند آزادشدگان آیا این عدالت است که زنان و کنیزانت را بپوشانی اما
دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به حالت اسارت و بیپوشش حرکت دهی:
أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا
ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ
بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ
أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُ ».
این سخنان در حقیقیت
رسواگر تبلیغات دروغینی است که معاویه سالها در شام انجام داده بود و اینک
در کاخ یزید، در زبان دختر امیرالمومنین علیهماالسلام اینچنین رسوا گردید و
کرامت خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و رذالت خاندان یزید و تاریخچه
آنان را روشن نمود و فلسفه توجیه گرایانه یزیدیان را نقش بر آب کرد.
اینگونه کوتاه و موثر و پرمایه سخن گفتن ویژگی کلام زینبی است.
آن
حضرت هرگز از مسیر حیای زنانه خارج نشد. این مطلب نشانگر تسلط بالای آن
بانو بر حالات روانی خویش است به گونهای که مردم از سخنان او تأثیر گرفتند
و ظالمان بزرگ از عواقب کارهای خود مستأصل شدند؛ اما اندکی از حیای زنانه
آن بانو کاسته نشد.
در اثر سخنان حضرت زینب و امام
سجاد علیهماالسلام یزید مجبور شد اسرا را محترمانه به مدینه بفرستد، بعد
تبرّى كند و بگوید: «خدا لعنت كند ابن زیاد را، من چنان دستورى نداده بودم،
او از پیش خود این كار را كرد.»
در مجموع، تأثیر سخنان زینب
علیهاالسلام در سفر اسارت به حدی بالا بود که میان روحیه و شناخت مردم در
کوفه و شام بعد از این سفر تفاوت بسیاری ایجاد شد؛ اما در کنار این امر از
دو نکته را نباید فراموش کرد.
اول) سخنرانی در شرایط دشوار:
زینب
علیهاالسلام در حال آرامش جسم و جان این سخنان را نفرمودهاند، بلکه
اینها کلام زنی اسیر و داغدیده است که سختیهای جسمی و روانی بسیاری در
کربلا و کوفه و شام کشیده است. شکنجه های جسمی و روحی و حضور در قصرهای
حکومتی، نطق معمولی را نیز از بسیاری از مردم سلب میکند. چه کسی است که
بتواند ادعا کند که اگر جای زینب علیها السلام بود، حتی در کلام عادیاش
هم خلل وارد نمیشد؟
دوم) باقی ماندن در تعادل زنانه:
درباره
تأثیر سخنان آن بانو و مشابهت آن به سخنان امام علی علیه السلام مختصری
نوشتیم اما آن حضرت هرگز از مسیر حیای زنانه خارج نشد. این مطلب نشانگر
تسلط بالای آن بانو بر حالات روانی خویش است به گونهای که مردم از سخنان
او تأثیر گرفتند و ظالمان بزرگ از عواقب کارهای خود مستأصل شدند؛ اما
اندکی از حیای زنانه آن بانو کاسته نشد. از این روست که حذام اسدی که یک
روایتگر از سخنان زینب کبری علیهاالسلام در میان کوفیان است میگوید: "قسم
به خدا که باحیا زنی گویاتر از او ندیدهام". یعنی شجاعت امام على علیه
السلام با حیاى زنانگى درهم آمیخته بود.
روح الله رستگارصفت