تا
زمانيکه انتقاد از وبسايتهاي فارسي باب نشود، مشکلات اين وب سايتها نيز
پا برجا خواهد ماند لذا اگر نقدنويسي در وب فارسي باب شود؛ وبي سالمتر،
پر محتواتر و کاربرپسندتري خواهيم داشت.
در وبلاگي به نشاني
http://kptools.wordpress.com/ آمده است: نقدنويسي در وب فارسي اصلا فراگير
نيست؛ تا بهحال کمتر نوشتهاي را خواندهايم که در زمينهي انتقاد از
عملکرد يک وبسايت فارسي نوشته شده باشد كه در اين راستا پيشنهادي به
وبنويسان است براي ايجاد شاخهي جديدي در وب فارسي تحت عنوان «انتقاد از
وبسايتهاي ايراني» ارائه ميشود.
نخستين پرسش، ايناست که چرا بايد
انتقاد کنيم؟! جواب اين پرسش را ميتوان با وبگردي ميان سايتهاي
اينترنتي فارسي يافت؛ نقصهاي فراوان و مشکلات عمده و نوعي خودکامگي
مديريتي در ايندسته از وبسايتها، از کمبود نظرگاههاي انتقادي نسبت به
آنها خبر ميدهد.
ميتوان اينچنين پاسخداد؛ تا
زمانيکه انتقاد از وبسايتهاي وطني باب نشود، مشکلات اين وب سايتها نيز
پا برجا خواهد ماند. جامعهاي از وب را در نظر بگيريد که در آن وبسايتهاي
جديد، براي زماني کوتاه (مثلا چند ماه) به صورت آزمايشي منتشر ميشوند و
در طول مدت آزمايشي بودنشان، بلاگرها و مقالهنويسان وب، به بيان انتقاد و
پيشنهاد درمورد آنها ميپردازند. با اطمينان چنين جامعهي مفروضي، آرماني
خواهد بود، زيراکه مشکلات احتمالي آن سايتها از ديد متخصصان فني و
محتوايي وب برطرف شدهاند.
براي شروع نقد، به يک الگو يا خط
فکري نياز داريم تا نقد را از آن خط فکري شروع کنيم. در مقولههاي مختلف،
نقد را از چند بعد متفاوت بررسي ميکنند. براي وب فارسي، نقد دو بعدي بهتر
است؛ از بعد قالب و از بعد محتوا.
ميتوان اين دو دسته را به دو
گروه مختلف سپرد تا آنها با توجه به تخصصشان، نقد بنويسند. مثلا مقولهي
فيلمسازي را در نظر بگيريد؛ منتقدان “قالب”، در مورد نحوهي تصويربرداري،
صدابرداري، صحنهآرايي، نورپردازي، محيط فيلم، بازيگرداني و خيلي موارد
ديگر از همين قبيل ابراز عقيده ميکنند. براي مثال ميگويند که بازيگرداني
فيلم بسيار ضعيف بوده اما تصويربرداري آن، تحسينبرانگيز است. چنين نقد
کوتاهي را در بعد قالب جاي ميدهيم؛ يعني نقدي که قالب را با معيارهاي
استاندارد ميسنجد. در نقطهي مقابل، محتواي فيلم، داستان فيلم، فيلمنامه،
کارگرداني، موفقيت يا عدم موفقيت در برقراري ارتباط با مخاطب و خيلي
چيزهاي ديگر را در بعد “محتوا” قرار ميدهيم.
اين نمونهي سادهاي از نقد دو
بعدي است. حال اگر بخواهيم چنين نقدي را براي وب فارسي تعميم بدهيم، بايد
درمورد يک وبسايت فارسي، ظاهر وبسايت، زبان برنامهنويسي استفادهشده،
فناوريهاي به کار رفته، قالببندي، رنگبندي متناسب با موضوع، رعايت
استانداردهاي W3 و همهي مواردي را که ميتوان به عنوان پايه و قالب
وبسايت مورد بررسي قرار داد، در بعد قالب بگذاريم و از کساني که
توسعهدهندهي وب هستند و با اصول طراحي و به کارگيري فناوريهاي به روز وب
آشنا هستند، بخواهيم به انتقاد از يک وبسايت بپردازند. باز هم در طرف
مقابل بايستي، محتواي وبسايت، موضوع، دستهبندي، رعايت اصول ويرايشي در
نوشتن، ساختار نوشتههاي نويسنده و خيلي موارد ديگر را تحت عنوان محتوا،
مورد نقد قرار دهيم.
اين دو بعد، هسته و ساختار نقد ما
را تشکيل خواهند داد. در اينميان، ميتوان به حاشيههاي مفيد اشارهکرد و
به عنوان مثال نکتههاي مثبت و منفي وبسايت بررسي کرد يا از تيم
توسعهدهندهي آن سايت، درخواستکرد که نقد را مورد بررسي قرار دهند و در
سايتشان تجديد نظر کنند. در مقالهي انتقادي ميتوان پرسشهايي را بدون
پاسخ مطرح کرد که نوعي گوشزد به مدير سايت مورد بررسي است؛ آن مدير
ميتواند به پرسشها پاسخدهد و يا با آوردن دلايلي، خود را تبرعه کند.
رعايت احترام در تمام مراحل
فرآيند انتقاد، سفارش ميشود و همچنين بهتر است براي يکنواخت بودن نقد، هر
کس متناسب با تخصص خود به نوشتن بپردازد؛ يعني توسعهدهندهي وب، نقدي در
بعد قالب بنويسد و به عنوان مثال يک ويراستار، به نقد محتوايي بپردازد.
ادبيات انتقادي ميتواند محاوره هم باشد که اين شيوه، از طنز هم ميتواند
بهره بگيرد. بررسي و انتقاد تنها براي وبسايتها نيست؛ منتقدان ميتوانند
بررسي وبلاگها و حتي مجلههاي اينترنتي را هم در برنامهي خود قرار دهند.
در مجموع وبي که با نظارت همگاني
جلو برود و در مديريت، از ديدگاه کاربرانش هم بهره ببرد، بدون شک موفق
خواهد شد و راه درستي را خواهد رفت. اگر نقدنويسي در وب فارسي باب شود؛ وبي
سالمتر، پر محتواتر و کاربرپسندتري خواهيم داشت.