کافیه کابل رو به لپتابم وصل کنم تا مستقیم به اینترنت پرسرعت وصل بشم.
اینجا توی اسپانیا از فیلترینگ خبری نیست. به همین خاطر مشتاق میشم که بعد از مدتها سری به سایت FaceBook بزنم.
اما اون چیزی که اینجا توی فیسبوک میبینم باور نکردنیه!
یه
عالمه از دوستام اینجا برام پیغام گذاشتن. کلی از اونها، صفحه فیسبوکشون
همین امروز آپدیت شده و نکته جالب اینجاست که همه این آدما الآن داخل
ایران هستند و طبیعتاً پشت فیلترینگ!
فیلترینگ
فیلترینگ
یکی از موضوعات مهمی است که همواره در حاشیه اینترنت ایران وجود داشته است
و تجربیات به دست آمده نشان میدهد که حتی صرف هزینههای سنگین نیز
نتوانسته است آن را به ابزاری کارآمد در مقابله با ناهنجاریهای فضای
اینترنت تبدیل کند.
فیلترینگ، هزینه بالایی را به دولت تحمیل میکند؛ اما با صرف هزینهای اندک از سوی کاربر، میتواند کاملاً بیاستفاده بماند.
عدم موفقیت فیلترینگ در ایران، از چندین زاویه قابل بررسی است که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم:
۱- آیا اعمال یک الگو برای همه کاربران صحیح است؟
از
بررسی انگیزه کاربرانی که به دنبال راههایی برای گذر از اینترنت هستند،
درمییابیم که بیتوجهی به سطح علمی و سن افراد در هنگام اعمال فیلترینگ را
میتوان عاملی برای تلاش آنها به منظور گذر از محدودیت وضع شده دانست.
بدین معنا که محتوای فیلتر شده برای یک دانشجوی پزشکی، با فیلترینگ اعمال
شده برای یک دانش آموز ابتدایی در ایران برابرند که همین مهم میتواند
توجیهی برای برخی از کاربران در یافتن راهی برای گذر از فیلترینگ باشد.
شاید
بهترین روش برای حل این مشکل، اعمال فیلترینگ کاربرمحور باشد تا محتوای
فیلتر شده به نسبت کاربران و تفکیک منطقی مکانهای استفاده
اینترنت(دانشگاه، مدرسه، بیمارستان و ...) تعیین شود تا محدوده مجاز برای
دسترسی هر قشر از کاربران به اینترنت بصورت اصولی پیشبینی شده و همواره
پویایی خود را حفظ نماید.
۲- علاوه بر قانون، کدام سلایق ملاک تعیین محتوای پاک و ناپاک است؟
برخی
معتقدند که که تفکیک محتوای سالم و ناسالم برای کاربران همواره با نقایصی
روبروست که در این میان ممکن است حتی بعضی وبسایتهای مفید نیز به اشتباه
فیلتر شوند.
در این خصوص لازم است که هنگام تعیین مصادیق، از افراد
مختلف با سلایق و علایق گوناگون استفاده شود تا همانطور که فیلترینگ بر
آحاد مردم یک جامعه اعمال میشود، سلایق گوناگون نیز در هنگام تعیین مصادیق
در نظر گرفته شود.
۳- تا کِی میتوانیم ورودیها را کنترل کنیم؟
مدرسه،
دانشگاه، حوزه، مسجد، خانواده و ... در همه این محیطها میآموزیم که
بتوانیم خوبها و بدها را از یکدیگر تشخیص داده و همواره خودمان را در
مقابل وقایع گوناگون محافظت نموده تا در راه بدیها و کژیها قدم نگذاریم و
این یعنی رسیدن شعور افراد یک جامعه به حد انتخاب راه درست از میان انواع
راهها.
نباید فراموش کنیم که تفاوت فضای اینترنت با دنیای اطراف ما ، مجازی بودن آن است.
با
این وجود شاید بتوان به جای کنترل ورودیها، با ارائه آموزشهای لازم به
کاربران اینترنت و اعتماد به آموختههای آنها، حق انتخاب را بر عهده خودشان
گذاشت.
۴- آیا اینترنت، ابزاری محدودیتناپذیر است؟
فرهنگ یک جامعه از میان مردم آن جامعه ظهور یافته و ریشه در باورها و اعتقادات مردم دارد.
نقش دولتها در مواجهه با فرهنگ مردم، حمایت از آن و کمک به جهتگیری مثبت آن است.
یعنی، دولت از فرهنگ مردم حمایت میکند و قرار نیست که مردم فرهنگ مورد انتظار دولت را داشته باشند.
امروزه،
اینترنت ابزاری است در خدمت گسترش فرهنگها و باید توجه داشته باشیم که
فرهنگ غالب در فناوریهای نوین، ضدمحدودیت و سانسورناپذیر است.
در نهایت:
آیا
بهتر نیست به جای صرف وقت و هزینه بر روی موضوعات تکراری و معلومالحالی
نظیر تشدید فیلترینگ (البته در قالب اسامی و عناوینی جدید) که صرفاً در مدت
زمانی محدود میتواند پوششی زودگذر برای برخی کمکاریها باشد، از همین
امروز به این فکر کنیم که:
«پشت اینترنتهای کند و دانلودهای طولانی، این عمرِ همه ماست که دارد تلف میشود.»