آغاز
به کار پرصداي گوگلپلاس، شبکه اجتماعي گوگل، سوالي را پيش روي کاربران
اين شبکه قرار داده که تنها به دنياي مجازي محدود نميشود اما اين سوال که
تفاوت ميان 'دوست' و 'آشنا' چيست؟
به گزارش سرويس
فنآوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نگاهي به صفحات کاربران
فيسبوک نشان ميدهد که داشتن صدها دوست به امري عادي در فضاي مجازي تبديل
شده است. اما آيا همه اين دوستها به معني واقعي کلمه 'دوست' هستند؟
نوآوري گوگل پلاس در مقابل
فيسبوک پرطرفدار اين است که به کاربرانش امکان ميدهد دوروبريهايشان را
در 'حلقه'هاي مختلف قرار دهند. هر عضو جديد اين امکان را پيدا ميکند که
ديگران را در حلقه خويشاوندان، دوستان يا آشنايان قرار دهد و در صورت لزوم
حلقههاي تازهاي با عناوين تازه و دلخواه ايجاد کند.
هواداران فيسبوک ممکن است بگويند
اين امکان درواقع همان امکان ساختن گروههاي تازه در فيسبوک است. اما
تفاوت در اينجاست که گوگلپلاس کاربرانش را تشويق و به عبارتي مجبور به
دستهبندي اطرفيان ميکند.
رابين دانبار، نويسنده کتاب 'يک
نفر به چند دوست نياز دارد؟' ميگويد: "من منطق اين دستهبندي گوگل را درک
ميکنم. دوستان و اعضاي خانواده گروههايي کاملا جدا از يکديگر هستند.
اعضاي هر يک از اين گروهها به شيوهاي متفاوت با کاربر در ارتباطند."
به عقيده او خارج از گروهي حداکثر
150 نفري - شامل دوستان صميمي، اعضاي خانواده و دوستان معمولي - بقيه را
در بهترين حالت ميتوان "آشناهاي دور" خطاب کرد.
اما جف جارويس، نويسنده وبلاگ
'بازماشين' معتقد است که تفاوت قائل شدن ميان 'دوست' و 'آشنا'، در فضاي
مجازي بيمعني است. او ميگويد: "آشنا تنها يک برچسب است که به کار من
نميآيد."
به گزارش ايسنا به نقل از شبكه
خبري بي.بي.سي به گفته او حلقههاي گوگلپلاس همان فهرستهاي ايميل
قديمي با سرو شکلي تازه هستند. جارويس با بيان اينكه حلقههايش را در گوگل
دستهبندي موضوعي کرده و براي آنها عناويني مانند 'آلمان'، 'جهان' و
'آدمهاي مشهور' انتخاب کرده است، ميگويد: "اين ايده که شما از اين
سايتها ميتوانيد به عنوان صندوقچه حفظ اسرار و افکار خصوصيتان استفاده
کنيد، بيمعناست. اگر رازي داريد آن را در قلبتان نگه داريد."
از نظر او آن چه بيش از صميميت و
حفظ حريم شخصي مطرح است، ميزان ارتباط است. به گفته جارويس "اين ايده که
شما از اين سايتها مي توانيد به عنوان صندوقچه حفظ اسرار و افکار
خصوصيتان استفاده کنيد، بيمعناست. اگر رازي داريد آن را در قلبتان نگه
داريد."
از نظر جف جارويس، فيسبوک بيشتر
به درد برقراري رابطه ميخورد، توييتر براي خبررساني مناسب است، تامبلر
براي نقل قول و گوگلپلاس هم براي به اشتراک گذاشتن.
گلادينا مکماهون، کارشناس روانشناسي فردي ميگويد در عصر فيسبوک، آدمها خيلي ساده در درک مفهوم دوستي سردرگم ميشوند.
به گفته مکماهون "يک دوست کسي
است که يا در گذشته با او در ارتباط بودهايد يا اکنون به طور منظم با او
رابطه داريد. يعني با او در تماس هستيد و در زندگياش نقش داريد."
بر اساس اين تعريف، "آشنا" کسي
است که او را ديدهايد اما تمايل يا فرصت برقراري رابطه دوستانه با او را
نداشتهايد. امکان تبديل شدن آشنايي به دوستي وجود دارد، اما غالبا ماجرا
به يک سلام و عليک ساده ختم ميشود.
به عقيده گلادينا مکماهون، شما
در دنياي مجازي هم ميتوانيد رابطه معنيدار برقرار کنيد. اگر اين رابطه
هدفمند و مربوط باشد، احتمالا به دوستي در دنياي واقعي ختم ميشود. اما اين
احتمال هم وجود دارد که تبديل به "دوستي مکاتبهيي" البته با معناي مدرن
آن شود، يعني بدون ديدن هم از طريق فيسبوک و اسکايپ با هم در ارتباط
باشيد.
تحقيقات نشان ميدهد کاربران
آنلاين طوري رفتار ميکنند که گويي حداکثر با چهار نفر در حال گفتوگو
هستند، در حالي که ممکن است صدها نفر مخاطب آنها باشند.
با اين حال مکماهون ميگويد
شبکههاي اجتماعي مجازي هرگز قادر به سازگاري کامل با تنوع و گوناگوني
روابط انساني نيستند و اگر بخواهيد يک چيز را اسم ببريد که در يک جعبه قابل
جاي دادن نيست، آن چيز انسان است.
اما جف جارويس ميگويد مارک
زوکربرگ، صاحب فيسبوک اين نکته را خوب دريافته است. او معتقد است که
آدمها هر يک هويتي منحصربه فرد و اصيل دارند. او در گفتوگو با جارويس به
او گفته که داشتن و نگاه داشتن هويتهاي جداگانه براي برخورد با گروههاي
مختلف کاري غيرممکن است.
از نظر جارويس شخصيتهاي کاري،
تفريحي، خانوادگي و خانگي ما در اساس يکي است. ممکن است شما در يک روز
تعطيل وکيلتان را در سوپرمارکت با شلوارک و بچهبهبغل ببينيد. او آدم
ديگري نيست، شخصيت کاملي است که ظاهرش با فضاي کار متفاوت است.
پروفسور دانبار از دانشگاه
آکسفورد ميگويد اين تمايز و تفکيک شخصيتي شايد در سنين دانشجويي قابل تصور
باشد، اما با نزديک شدن به سي سالگي ديگر عملي و حتي پذيرفتني نيست.
نهتنها با آدمها در موقعيتها و با پيشزمينههاي متفاوتي سروکار داريم،
بلکه دوستان دوران جوانيمان در سرتاسر دنيا پراکنده شدهاند و ديگر امکان
معاشرت حضوري و مکالمه با آنها وجود ندارد.
به عقيده رابين دانبام حفظ دوستي
در شبکههاي مجازي نياز به صرف وقت و انرژي بسيار زياد دارد. در غير اين
صورت اگر نزديکي احساسي از بين برود، رابطه مجازي هم در عرض چند ماه از بين
ميرود. وقتي کار به ارتباط با دوستان بسيار نزديک ميرسد، معمولا پيامک
تلفني حرف اول را ميزند نه اينترنت.
اين جاست که ارتباط مجازي يا
آنلاين بيشتر خود را نشان ميدهد. دانبار ميگويد در فيسبوک شرح وضعيتها
(status) غالبا درباره مسائل پيشپاافتاده و روزمره است؛ مثلا "امروز
صبحانه پيتزا خوردم". ممکن است دوست صميمي شما واکنش نشان بدهد، اما براي
بقيه چندان مهم نيست.
دليل اين موضوع آن است که افراد
معمولا در شيوه معاشرت مجازيشان تغييري نميدهند. تحقيقات نشان ميدهد که
کاربران آنلاين طوري رفتار ميکنند که گويي حداکثر با چهار نفر در حال
گفتوگو هستند، در حالي که ممکن است صدها نفر مخاطب آنها باشند.