شناسنامه سوره یس:
شماره سوره : 36
محل نزول : مکه
تعداد آیه : 83
تعداد کلمه : 729
تعداد حروف: 3000
معانی سوره:
یکی از حروف مقطع و یکی از نامهای پیامبر اسلام
علت نامگذاری : آیه اول می باشد که با پیامبر (ص) سخن گفته است و با «یس» هم شروع شده که هم از حروف مقطعه است و هم از القاب و نام های رسول خدا (ص) است
نامهای دیگر سوره:
قلب قرآن -ریحانة القرآن- دافعه(دفع کننده بدیها و زشتیها از زندگی انسان)- معمّمه( تمام خیر دنیا و آخرت در این سوره جمع است).
موضوعات کلی سوره:
رسالت پیامبر(ص)و قرآن مجید و هدف نزول این کتاب مقدّس(تا آیه ).
رسالت نفر از پیامبران الهی و چگونگی دعوت آنها به سوی توحید و مبارزه پی گیر و طاقت فرسای آنها با شرک که نوعی دلداری به پیامبر اسلام(ص) نیز هست.
از آیه 33 تا 44 آیات و نشانه های عظمت پروردگار در عالم هستی و بحث توحید از جمله: رویش گیاه در زمین مرده، روییدن باغها و مبوه ها، زوجیت عمومی در مخلوقات، شب و روز و خورشید و حرکت کشتی ها در دریاها و...
معاد و دلایل گوناگون آن و چگونگی حشر و سؤال و جواب و روز قیامت و بهشت و دوزخ.
نکات تکان دهنده برای بیداری و هوشیاری غافلان و بی خبران.
صحنه های مختلفی از آفرینش، مر گ و زندگی، سرانجام مجرمین و متقّین.
فضیلت قرائت سوره :
امام صادق(ع) فرمود: «هر کس که سوره یس را درر روز پیش از آنکه غروب شود بخواند در تمام طول روز محفوظ و پر روزی خواهد بود, هر کس آن را در شب پیش از خوابیدن بخواند خداوند هزار فرشته را برای او مأمور می کند که او را از هر شیطان رجیم و هر افتی حفظ کنند.»
متن و ترجمه سوره یس:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
یس ﴿١﴾
یس[/یاسین]
وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾
سوگند به قرآن حکمتآموز،
إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿٣﴾
که قطعاً تو از [جمله] پیامبرانى،
عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿٤﴾
بر راهى راست!
تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿٥﴾
[و کتابت] از جانب آن عزیز مهربان نازل شده است،
لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾
تا قومى را که پدرانشان بیمداده نشدند و در غفلت ماندند، بیم دهى.
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَىٰ أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿٧﴾
آرى، گفته [خدا] در باره بیشترشان محقق گردیده است، در نتیجه آنها نخواهند گروید.
إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ﴿٨﴾
ما در گردنهاى آنان، تا چانههایشان، غُلهایى نهادهایم، به طورى که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشتهاند.
وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ ﴿٩﴾
و [ما] فراروى آنها سدى و پشت سرشان سدى نهاده و پردهاى بر [چشمان] آنان فرو گستردهایم، در نتیجه نمىتوانند ببینند.
وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿١٠﴾
و آنان را چه بیم دهى [و] چه بیم ندهى، به حالشان تفاوت نمىکند: نخواهند گروید.
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ﴿١١﴾
بیم دادن تو، تنها کسى را [سودمند] است که کتاب حق را پیروى کند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد. [چنین کسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده.
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ﴿١٢﴾
آرى! ماییم که مردگان را زنده مىسازیم و آنچه را از پیش فرستادهاند، با آثار [و اعمال]شان درج مىکنیم، و هر چیزى را در کارنامهاى روشن برشمردهایم.
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾
[داستان] مردم آن شهرى را که رسولان بدانجا آمدند براى آنان مَثَل زن:
إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ ﴿١٤﴾
آنگاه که دو تن سوى آنان فرستادیم، و[لى] آن دو را دروغزن پنداشتند، تا با [فرستاده] سومین [آنان را] تأیید کردیم، پس [رسولان] گفتند: «ما به سوى شما به پیامبرى فرستاده شدهایم.»
قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ ﴿١٥﴾
[ناباوران آن دیار] گفتند: «شما جز بشرى مانند ما نیستید، و [خداى] رحمان چیزى نفرستاده، و شما جز دروغ نمىپردازید.»
قَالُوا رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾
گفتند: «پروردگار ما مىداند که ما واقعاً به سوى شما به پیامبرى فرستاده شدهایم.»
وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ﴿١٧﴾
و بر ما [وظیفهاى] جز رسانیدن آشکار [پیام] نیست.
قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿١٨﴾
پاسخ دادند: «ما [حضور] شما را به شگون بد گرفتهایم. اگر دست برندارید، سنگسارتان مىکنیم و قطعاً عذاب دردناکى از ما به شما خواهد رسید.»
قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ ۚ أَئِنْ ذُکِّرْتُمْ ۚ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿١٩﴾
[رسولان] گفتند: «شومىِ شما با خود شماست. آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر مىورزید]؟ نه! بلکه شما قومى اسرافکارید.»
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَىٰ قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ ﴿٢٠﴾
و [در این میان] مردى از دورترین جاى شهر دوان دوان آمد، [و] گفت: «اى مردم، از این فرستادگان پیروى کنید.
اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿٢١﴾
از کسانى که پاداشى از شما نمىخواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند، پیروى کنید.
وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٢﴾
آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مىیابید؟
أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَٰنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلَا یُنْقِذُونِ ﴿٢٣﴾
آیا به جاى او خدایانى را بپرستم که اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند، نه شفاعتشان به حالم سود مىدهد و نه مىتوانند مرا برهانند؟
إِنِّی إِذًا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿٢٤﴾
در آن صورت، من قطعاً در گمراهى آشکارى خواهم بود.
إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾
من به پروردگارتان ایمان آوردم. [اقرار] مرا بشنوید.»