مشاهده تصاویر بیشتر ...
اینکه بدانیم فاطمیه کجای عقائد ما قرار دارد، ابعاد و عمق استراتژیک آن چیست و چه اهمیتی دارد یک بحث بسیار بسیار مهم است.
یک ابعادی از اسلام با قرائت اهلبیت در فاطمیه مطرح است که در هیچ موقع دیگر حتی عاشورا مطرح نیست. قوام مکتب اهلبیت علیهم السلام به فاطمیه است. وجه تمایز ما با دیگران فاطمیه است.
در بین ائمه اطهار علیهم السلام اگر بخواهیم بگوییم کدام معصوم در هیچ مرتبه و مرحله ای صلاح نبوده تقیه کند فقط می توان به دو معصوم اشاره کرد. حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام زمان علیه السلام که می فرماید اسوه من مادرم است و یکی از دلایل غیبت این است که امام زمان علیه السلام نباید با هیچ طاغوتی بیعت ظاهری و تقیه ای اجباری بکند.
فاطمیه خط مقدم شیعه است با آنکه هزینه زیادی هم دارد. بخشی از معارف دین غیر از فاطمیه در جای دیگر نیست. اهمیت آن هم آنقدر هست که حضرت فاطمه سلام الله علیها جانش را سر آن گذاشت.
در زمان رحلت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم، دو جریان فکری وجود دارد. یکی جریان فکری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اسلام و اهلبیت علیهم السلام، که دارای شاخص است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در این فکر یک معصوم است و خطایی ندارد و نگاه طرف دیگر به نبوت، که به دید یک امتیاز است. دیدگاهش به نبوت، یک سلطنت و یک بالاتری است. لذا از دید آنها، در امتیاز نبوت عقب افتاده اند و دیگر نباید واگذاری خلافت به این عقب افتادن اضافه شود. لذا از دیدگاه فکری آنها نمی شود که هم نبوت و هم خلافت در اهلبیت جمع شود که اگر جمع شود دیگر کسی حریف آنها نمی شود. لذا اجازه وصیت به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ندادند و برنامه ریزی کردند که به عنوان خلیفه جای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنشینند. لذا باید سنخیت و تراز درست کنند بین خودشان و آن جایگاه. شروع کردند به جعل روایت که بخشی زیادی از آن در تخریب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و در مقابل، تجلیل از دیگران بود. با هر روایتی که در آن رایحه برتری امیرالمؤمنین بود به انحاء مختلف خشونتی و انجام کارهای فرهنگی برخورد کردند.
کار به جایی رسید که مردم پذیرش حق واقعی را نداشتند. اگر کسی هم ناصبی نبود احتیاطا فضائل امیر مومنان را به چند جهت نمی گفت؛ حقوقش را قطع می کردند، احتمال کشتارش بود و مردم او را بی دین می دانستند. امیرالمومنین درباره این شرایط فرموند مثل این است که پوست گوسفند را بر عکس بر تن او کنی. دین را بر عکس کردند. و...
حالا ببینید کاری که حضرت زهرا سلام الله علیها انجام داد چیست؟ دیگران تحمل اینکه کسی بخواهد امیرمومنان را بالاتر و برتر از آنها بداند ندارند، حالا یک نفر بیاید و اتهام به آنها بزند و بخواهد آنها را ساقط کند.
وجود حضرت فاطمه تمام حیثیت اینها را به خطر می انداخت آن هم در آن فضا.
برائت مثل لا اله الا الله است که نفی غیر می کند و جز امیرالمومنین کسی باقی نمی ماند. حضرت زهرا همه حیثیتش را فدای امیر مومنان کرد.