مشاهده تصاویر بیشتر ...
وجود مقدس امیرالمومنین و یکایک ائمه علیهم السلام جسمشان ممتاز و از ویژگی های خاصی برخوردار هست و جسمی است که مَرکَب روحشان در عالم دنیا است. در روایات آمده است که جسم امام از علیین که از بالاترین مقامات بهشت هست آفریده شده است و این در حالی است که فرموده اند: «روح انبیا و مومنین از علیین خلق شده و جسم ما از آن مقام آفریده شده است»؛ ولی آن حقیقتی که در امام هست که حامل مقامات امامت هست، روح قدسی و روح ملکوتی امام است؛ که حامل اسرار امامت می باشد. به این دلیل است که می توان زیارت جامعه کبیره را در شأن او و خطاب به او خواند و این همان چیزی است که در مقام معرفت هم انسان باید به معرفت او برسد؛ یعنی حقیقت و مقامات باطنی و سر امام و کلمه روح و به تعبیر روایات کلمه نور دراو هست.
حقیقتی که در امام هست به تعبیر قرآن نور الهی است. قرآن کتاب معرفی امام است و اگر کسی بخواهد امام را بشناسد، بهترین راه شناخت مقامات ائمه قرآن است. قرآن ائمه را به عناوین مختلف توصیف می کند که از همان آغاز قرآن شروع می شود. برای مثال صراط مستقیم امام است؛ نور امام است؛ روح امام است و خیلی از عناوینی که در قرآن هست. این ها اسامی امام هستند و خدای متعال امام را با این اسامی و عناوین معرفی کرده و اگر کسی بخواهد امام را بشناسد باید این آیات قرآن را درک و در آنها تأمل کند وهمچنین باید فهم این آیات به انسان عطا شود تا انسان بتواند امام را بشناسد.
مشاهده نور امام و درک نور او یک امکانات خاص و یک مقامات خاصی را می خواهد. این طور نیست که هر کسی بتواند نور امام را درک کند، کما اینکه قرآن هم این جور است. قرآن نور الهی است در مواقف متعددی در همین کتاب آسمانی از قرآن تعبیر به نور شده است، ولی آیا هر کس می تواند نور قرآن را بفهمد؟ بله آن کسانی که اهل مشاهده عالم ملکوت هستند، آن ها می توانند نور قرآن را ببیند، اما اینطور نیست که هر کسی چشمش باز شود و بتواند نور قرآن را ببیند. در روایات متعدد آمده است که اگر در خانه ای قرآن تلاوت شد این خانه روشن می شود و مثل ستاره های آسمان می درخشد منتهی این خانه وقتی نورانی شد ملائکه نور این خانه را مشاهده می کنند. قرآن نور دارد منتهی نور قرآن را اهل ملکوت می بینند؛ آن هایی که چشم ملکوتی دارند و هم نشین با ملائکه هستند آن ها می توانند نور قرآن را ببیند.
اگر کسی بخواهد اهل مشاهده عوالم مختلف بشود و باطن عالم را مشاهده بکند حتی باطن خودش وعالم میثاق و برزخش را و اهمیتش را ببیند، این در پرتو نور امام ممکن است. اگر کسی به نور امام رسید، این نوری است که خدای متعال در همه عوالم نازل کرده است و فقط نور عالم دنیا نیست؛ بلکه اگر کسی چشمش باز شد، هر عالمی از عوالم باطنی را که ببیند در آن جا اول نور امام هست که ساطع است و بعد در پرتو نور امام آن عالم و از جمله خود انسان دیده می شود و اگر کسی نورانی به نور یقین شد می تواند ملکوت عالم را ببیند. این تعبیری است که در قرآن هست. اگر کسی به درک مقام نورانیت امام رسید مشاهده می کند و می بیند که همه کائنات در پرتو نور امام روشن است؛ همه جا نورامام هست؛ همه عالم و نه فقط عالمِ ما محضر امام است. همین گونه که درعالم حس معرفت های حسی و مشاهده حسی متوقف است برخورشید و نور محسوس و تا این نور نباشد فضا ظلمانی است و انسان هیچ چیزی را نمی تواند ببیند، ملکوت عالم هم همین طور است و اگر چشم انسان باز نشد به نورامام، ملکوت عالم برای انسان تاریک و خاموش است.
امام می تابد و قلب مومن را روشن می کند و اگر قلب مومن روشن شد، آن وقت سیرش با امام شروع می شود و تازه اول راه است. انسان تا به خورشید راه پیدا نکرده است در تاریکی است و وقتی به خورشید راه پیدا کرد، آدم زود طمع خام نباید داشته باشد و خیال کند واصل شده است. اگر کسی نورانی به نورامام شد، گوشش حکمت می شنود، قلبش حقایق را می بیند و می فهمد، اما این نباید خیال کند واصل شده است. آن چه درغدیر واقع شده است، همین سه چیز است: کمال دین، تمام نعمت و این که اسلام دین مرضی شد. اسلام شریعت هست ولی باطن این شریعت ولایت الامام هست. وقتی ولایت امام به نحو کمال آن هم به دست این وجود مقدس درعالم ظهور پیدا کرد، دین مرضی خدای متعال می شود.