علم حقیقی در اسلام ارجاع به محفوظات ذهنی و کتابهای نوشتنی نیست بلکه الگویی مانند فاطمه معصومه علیهاالسلام دارد و مناسبات مرتبط با این بانو فرصتی برای بازتعریف مفهوم علم حقیقی در اسلام و طریقه کاربستن آن در زندگی خود است. در اینجا میخواهیم درباره روشنبینی مسیر زندگی که ثمره علم حقیقی است بیشتر بیندیشیم.
رابطه دو طرفه میان علم و عمل
شایسته یادآوری است که علم حقیقی از نوع محفوظات و محتاج قلم و کاغذ نیست. تفاوت اساسی که میان معرفت دینی با محفوظات و نوشتهها وجود دارد، آن است که معرفت از سنخ عمل است. به عبارت دیگر هر کس بیشتر حفظ داشته باشد، عالمتر و با معرفتتر نیست، بلکه ملاک اصلی، عمل است یعنی هرکس بهتر و بیشتر به دانستههای خود عمل کند، عالمتر و با معرفتتر میباشد. از امام صادق علیه السلام چنین روایت شده است:
لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ یَعْمَلْ فَلَا مَعْرِفَةَ لَهُ أَلَا إِنَّ الْإِیمَانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ (کافی؛ ج1، ص44)
«خدا عملی را قبول نمیکند مگر با معرفت، و معرفتی وجود ندارد مگر با عمل، پس هر کس معرفت پیدا کند، آن معرفت او را به عمل سوق میدهد و هر که عمل نکند، اساساً معرفتی ندارد. آگاه باشید که ایمان جزئی به هم پیوسته و به هم مرتبط است».
این فهم بسیار اهمیت دارد به گونهای که کوششهای فراوان ما در راه خدا اگر بدون فهم و بینش درست باشد نتیجهاش بجز دوری ما از خدا هیچ نیست:
عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ الْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ َالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً (همان منبع)
طلحه بن زید میگوید شنیدم که امام صادق علیه السلام میفرمود: «آنکه بدون بینش، عمل میکند مانند کسی است که در غیر راه حرکت میکند و هرچه سریعتر هم حرکت کند از راه اصلی دورتر میگردد».
بنابراین یکی از احتیاجات اساسی ما شناسایی راه درست زندگی و به دست آوردن نقشهراهی است که از کوچکترین تا بزرگترین مسائل را به کمک آن بتوانیم به روشنی ببینیم و راه کسب این معرفت نیز عمل است.
علم در وجود انسان حالتی نو به نو ایجاد میکند و محتاج مراقبت دائمی است، همچنانکه خود علم نیز ما را مراقبت میکند. هیچ یک از این توصیفات را در مورد علم کتابی یا عمل محفوظاتی نمیتوانیم سراغ بگیریم. از اینجاست که میتوانیم بگوییم که علم موجودی زنده است
توجه به این نکته که"احکام شرعی" دستورهای خدا هستند، کافی است که ما را به این نتیجه برساند که ترک کردن واجبات و انجام محرمات با ایمان به خدا سازگاری ندارد و ایمان بدون عمل در ذات خود عبارتی تناقضآمیز است. از اینجا معلوم میشود که هرچه بیشتر بکوشیم که به علم خود در دین عمل کنیم، ایمان ما نیز بیشتر میشود و در جهت مقابل، اگر در انجام واجبات و ترک محرمات ناتوان هستیم، ایمان ما دچار نقص است.
علم، موجودی زنده در درون انسان
علم در وجود انسان حالتی نو به نو ایجاد میکند و محتاج مراقبت دائمی است، همچنانکه خود علم نیز ما را مراقبت میکند. هیچ یک از این توصیفات را در مورد علم کتابی یا عمل محفوظاتی نمیتوانیم سراغ بگیریم. از اینجاست که میتوانیم بگوییم که علم موجودی زنده است.
در حقیقت علم حقیقی موهبتی الهی است که از راه دعا و رعایت تقوا به دست میآید و باعث تغییرات در جان شخص عالم میشود و حالت خشیت را ایجاد میکند(سوره فاطر، آیه28).
گناهان باعث خرابی و اشکال در علم حقیقی میشوند. در نتیجه عمل کردن به دانستههای فعلی، باعث ایجاد علم جدید نیز میشود و اگر کسی به علم خود عمل نکند، آن علم از او پر میکشد. در این باره از امام صادق علیه السلام روایت شده است که:
الْعِلْمُ مَقْرُونٌ إِلَى الْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ مَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ (کافی،ج1، ص44)
«علم همراه با عمل است پس هر کس بداند عمل میکند، و هر کس عمل کند علم مییابد، و علم به سمت عمل فرا میخواند. تا به سخن علم، عمل شود و اگر چنین نشود، آن علم از او جدا میشود».
ارتباط مستمر با قرآن و اهل بیت علیهم السلام باعث میشود تا حساب آنچه را که تا کنون "علم" میپنداشتیم از ایمان و معرفت حقیقی جدا کنیم و بدانیم که برای "دانستن" نیاز به "عمل کردن به دانستههای فعلی" داریم و علم را باید از راه کاربستن آن سراغ بگیریم.
یکی از احتیاجات اساسی ما شناسایی راه درست زندگی و به دست آوردن نقشهراهی است که از کوچکترین تا بزرگترین مسائل را به کمک آن بتوانیم به روشنی ببینیم و راه کسب این معرفت نیز عمل است
بنابراین خسته کردن ذهن در مطالعه کتابها و نشستن در مجلس درسها به خودی خود ما را به علم راهنمایی نمیکند، مگر آنکه به نیت اجرای فرمان خدا در علم آموزی باشد که در اینصورت خودش یک عمل است و از این راه باعث علم میشود.
راهِ اصلیِ کسب علم
از سخنان خاندان وحی اینگونه میفهمیم که بجای آنکه خود را برای کسب معرفت از راههای عجیب و دشوار، خسته کنیم باید با مراقبت از خود، شرایط کسب معرفت را فراهم کنیم. این مراقبت تقوا نام دارد. با رعایت تقوا، معرفت خود به خود به سراغ ما خواهد آمد و بالعکس اگر به داشتههای فعلی خود عمل نکنیم، معرفت قبلی از ما رخت برخواهدبست و در اینصورت تبدیل به موجودی پر از "محفوظات" و پر از "ادعا" ولی بدون "معرفت" خواهیم شد و از آن به خدا پناه میبریم.
فاطمه معصومه علیهاالسلام از معدود امامزادگانی است که توسط امام معصوم توصیه به زیارت ایشان شده و این بانو یکی از عوامل اساسی نزول برکات برای شهر قم بوده و هست. ایشان الگوی خوبی برای کسب علم حقیقی از راه مراقبت از خود و عمل به دانسته ها میباشند و تفکر برای شروع کسب معرفت در زندگی از بهترین کارهایی که در روز وفات فاطمه معصومه علیه السلام میتوان انجام داد.