مشاهده تصاویر بیشتر ...
سعادت دنیا و آخرت انسان در گرو پیروی از انبیاست. نه تنها اجر اخروی و بهشت جاودان پاداش زندگی پیروی از ایشان است؛ بلکه راحتی همین زندگی دنیا نیز بدون تبعیت از این بزرگواران میسر نخواهد بود.
همیشه در مقابل انبیا، اکثریت مردم به مخالفت برخاستند، ولی پیغمبران با آن سعه صدری که خدا به آنها داده بود و با علم و صبر و شکیبایی و تحمل سختیها و رنجها، تا لحظات آخر از دعوت انسانها، دست بر نمیداشتند.
موفقیتهایی که برای انبیا در طول تاریخ فراهم شد، سیری پلکانی داشتهاست.. در ابتدا، شرایط ساده بود، در این شرایط، دستوراتی که داده میشد نیز دستورات سادهای بود و به دنبال آن مخالفتهایی نیز که با ایشان میشد، با وسایل و ابزارهای ساده بود، اما با رشد تدریجی بشر و آشنایی انسان با علوم و صنایع، کار انبیا نیز پیچیدهتر شده و دشمنیها نیز سختتر گردید.
کسانی که به مقتضای سنشان از اوائل انقلاب خاطراتی دارند، میدانند چه مشکلاتی اکنون به وجود آمده که در اوائل انقلاب اثری از آنها نبود و حتی به ذهنها نیز خطور نمیکرد. برای مثال در اوایل انقلاب، اصلا کسی حتی تصوری از این شیطنتهایی که از راه رسانههای مجازی انجام میگیرد، نداشت.
شیاطین جن و انس با تمام توان و با استفاده از همه تجربههایی که در طول هزاران سال اندوختهاند تلاش خود را برای خاموش کردن دعوت انبیا متمرکز کردهاند. خدای متعال در این دوران لطفی را در حق مسلمانها و همه انسانیت انجام داد و آن قیام حضرت امام(ره) بود. اقران و شاگردان ایشان و حتی از بستگان ایشان نیز کسی باور نمیکرد که ایشان در مدت کوتاهی به چنین موفقیتی دست پیدا کند و این جهش عظیم را در کل جامعه انسانی به وجود بیاورد.
تبیین اهمیت این انقلاب و برکاتش از عهده بنده و امثال بنده خارج است؛ خدا را شکر میکنیم که ما در این زمان آفریده شدهایم و شاهد این پدیده اعجازگونه هستیم؛ بعد از وفات امام(ره) نیز کسی متصدی این مقام شد که در روی زمین بهتر از او برای این کار سراغ نداریم. این هم لطف دیگری از خدا بود که اگر شبانهروز فقط شکر همین نعمتها را بهجا بیاوریم حق آن ادا نخواهد شد.
در مقابل جمهوری اسلامی، بزرگترین کشورهای دنیا قرار دارند که از ثروت فراوان و تکنولوژی پیشرفته و سایر امکانات چیزی کم ندارند. همه دشمنیها برای از بین بردن نظامی است که تحقق آن خواست خدا و آروزی انبیا بود. البته دشمنیهای شیاطین با نظام اسلامی، منحصر به دولتهای خارجی نیست؛ در داخل کشور خودمان هم شاگردان شیاطین هستند که از آن شیاطین الهام میگیرند؛ آنها هم به صورتهای مختلفی این نظام را تضعیف میکنند گاهی آگاهانه و با کمال پررویی و بیشرمی و گاهی هم در اثر جهل و کماطلاعی و کمبصیرتی.
برخی کجفهمیها در بین خودیها و مسلمانان را از دیگر مشکلات جامعه اسلامی است که البته این کجفهمیها از زمان ظهور پیامبرصلیاللهعلیهوآله، در دو طرف افراط و تفریط مشکلاتی برای دعوت پیغمبر اکرم و بعد هم ائمه اطهار بهوجود میآورد. البته در کنارش هم کسانی بودند که آگاهانه و از روی عناد و گاهی به صورت منافقین که مسئولیتهای خاصی را به دست میآوردند، این خیانتها را نسبت به اسلام مرتکب میشدند.
بحمدالله اکثریت مردم ما این توطئهها را شناخته و خیانتها را درک میکنند، ولی بالاخره شیطانی که قسم خورده است که همه را گمراه کند، به همین راحتی دستبردار نیست؛ لذا کسانی که این مسائل را بهتر درک میکنند و توطئههای شیطان را بهتر میشناسند، مسئولیت بزرگی درباره دیگرانی دارند که در معرض توطئههای شیاطین هستند.
نگاه افراط و تفریطی به جایگاه زن در اجتماع را یکی از کج فهمیهایی دانست که حتی بین مؤمنان رواج داشت. کسانی با نیتهای خیر میگفتند: اصلاً زن در جامعه نباید به فعالیتهای اجتماعی بپردازد؛ وظیفه زن، محصور در محیط خانه است و باید فقط کار خانه را انجام بدهد. این یک فرهنگی تثبیت شده در اذهان بود که به آسانی قابل مبارزه نبود؛ در حالی که آیات قرآن صریحاً برخلاف این گرایش دلالت دارد.
این نوع نگاه به زن در طول هزار سال مانع از این بود که نصف جمعیت کشور اسلامی ما، به آن نقشی که دارند توجه کنند و مسئولیت خودشان را ایفا کنند.
در اجتماعیترین و سیاسیترین کارها آیهای در خصوص زنها وجود دارد؛ وقتی پیغمبر اکرم از مکه به مدینه مهاجرت کردند؛ کسانی که ایمان آورده بودند نیز تحت فشار کفار، مخفیانه مهاجرت میکردند؛ در بین ایشان زنان نیز وجود داشتند. در آن زمان رسمی شدن عضویت در یک جامعه به وسیله بیعت صورت میگرفت؛ خدا در آیه قرآن حتی به بیعت زنان و قبول بیعت آنها از سوی پیامبرصلیاللهعلیهوآله در صورت تعهد ایشان به پذیرش احکام اسلام تصریح میکند. طبیعتا این مسئله، کار فردی و داخل خانه نبود، بلکه سیاسیترین کارهای اجتماعی بود؛ این از ابتدای اسلام وجود داشت.
ممکن است در مواردی، هریک از زن و مرد بر اساس ویژگیها و آمادگیهای جمسی و روحیشان، وظایف خاصی داشته باشند، اما در اصل تقرب و سعادت فرقی با هم ندارند. برخی کارها فقط از عهده زنان برمیآید؛ وظایفی که بر عهده زنان نهاده شد، مطابق با روح و جسم و فطرت آنهاست، اما در آنچه موجب تقرب به خدا و سعادت آخرت و زندگی ابدی میشود، بین مرد و زن هیچ فرقی نیست. این است که طبق آیات قرآن برخی زنان الگوی همگان حتی مردها هستند؛ همسر فرعون و حضرت مریم از جمله این زنان هستند.
امروز هم به بهانه تساوی زن و مرد، از زن به عنوان وسیلهای برای شهوترانی مردها استفاده میشود. از آن طرف گاهی گفته میشد که زن باید علاوه بر چادر و مقنعه، روبنده نیز داشته باشد! چه کسی گفته است این امر شرعا واجب است؟! برخی از این نگاهها سبب میشد که بسیاری از خانمها در استفاده از مزایای زندگی اجتماعی از جمله تحصیل و کارهای دیگر محروم شوند. این در حالی است که در صدر اسلام نیز خانمها در کارهای اجتماعی شرکت داشتند؛ حتی در جنگها حضور مییافتند و زخمیها را پرستاری میکردند.
یکی از آفات بزرگی که مانع استفاده از معارف اسلام و برکات دین خدا شده، کج فهمیهای افراطآمیز یا تفریطآمیزی است که از ناحیه خود مسلمانان بوده است. جلوگیری از این افراط و تفریطها، خود نوعی جهاد است؛ چرا که سبب میشود چهره واقعی دین نمایان شده و کسانی به اسلام گرایش پیدا کنند.
یکی از برکات انقلاب که از آغاز آن وجود داشت حضور چشمگیر زنان است. حتی در بسیاری از موارد، خانمها مؤثرتر از آقایان بودهاند. خیلی از مردانی که به تظاهرات و مبارزه با شاه آمده بودند با راهنمایی و هدایت زنان بود؛ حتی بنده به یاد دارم که برخی زنان به همسرانشان گفته بودند شما خانهداری کنید و ما به مبارزه و تظاهرات میرویم و همین سبب خجالت مردها و در نتیجه حضور آنها در میدان شده بود.
جدا کردن مسائل اجتماعی و سیاسی از دین را یکی دیگر از کج فهمیهای مسلمانان دانست که از صدر اسلام نیز وجود داشته است. هنوز جنازه پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله دفن نشده بود که این مسئله در بین مسلمانها ایجاد شد که کار دین مربوط به رابطه انسان با خداست و مسائل دنیایی و اجتماعی مردم ربطی به دین ندارد. اصلا کاری به این نداشتند که هفتاد روز قبل پیامبرصلیاللهعلیهوآله، حضرت علیعلیهالسلام را به عنوان ولی بعد از خود معرفی کرده است؛ یعنی اصلا ذهنیتی وجود نداشت و لذا خودشان برای تعیین خلیفه اقدام کردند. حتی حدود پانصد سال بعد از ظهور اسلام نیز همین فکر ادامه یافت و کمکم با هوشیاری و زمینهسازی خواجه نصیرالدین طوسی، صفویه به عنوان یک حکومت شیعی تشکیل شد، اما این تفکر که حکومت و مسائل اجتماعی به علما و دین ربطی ندارد، همچنان در ذهن مردم وجود داشت؛ کسی که جرأت کرد این سد را شکسته و با تمام صراحت و قاطعیت با این کجاندیشی مقابله کند، امام(ره) بود که امروز این میراث امام(ره) به دست ما رسیده است. امام(ره) خوندلها خورد تا این مطلب را حتی در محیطهای فقهی جا بیندازد.
نعمت عظیم نظام اسلامی که در رأس آن یک فقیه عالم به عنوان نائب امام زمان(عج) قرار داشته باشد، از برکات حرکت امام (ره) بود. باید مراقب بود؛ چرا که شیاطین سعی میکنند این خدمت امام(ره) به اسلام و همه مسلمین سراسر عالم را کمرنگ کند؛ اگر میبینید بسیاری از فشارهای اقتصادی صنعتی، تحریمها و چیزهای دیگر وارد میشود، دلیل اولش این است که مسئله ولایتفقیه از بین برود؛ چرا که ولایتفقیه تنها مانع تسلط دشمنان است.
امروز در بسیاری از جوامع اسلامی حتی در زادگاه اسلام، حاکمانی بر سرکارند که دستنشانده آمریکا هستند. آنچه که راه نفوذ و تسلط دشمنان را گرفته است، همین ولایت فقیه است؛ اما با این همه اهمیت، باز هم حتی در بین انسانهای خوب، کج فهمیهایی در این زمینه وجود دارد.
شاید اگر برخی از فروع فقهی مورد توجه قرار نمیگرفت و اثبات نمیشد، اصل اسلام ضربه چندانی نمیخورد؛ اما وقتی مسئله ولایتفقیه و حکومت اسلامی ضربه بخورد، اساس هویت جامعه اسلامی از بین میرود. لذا در همین دوران اخیر تمام اندیشمندان سیاسی جهان تصریحاً یا تلویحاً اعتراف کردند آنچه باعث شکست آمریکا و اروپاییها شد فکر ولایتفقیه، بود. اگر او نبود هیچ کدام از این پیشرفتها حاصل نمیشد.
ولایتفقیه عمود خیمه اسلام است که هرقدر این عمود محکمتر شود، امید بقای اسلام و گسترش و رواج و شکوفایی اسلام در عالم بیشتر خواهد بود.
نظر امام(ره) مبنی بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر است و ۹۸ درصد مردم نیز به جمهوری اسلامی رأی دادند؛ هر چند در کشور، ادیان دیگر هم وجود دارند و حقوقشان محترم است و حفظ جان و مال و امنیت آنها نیز بر عهده نظام است، اما سخن در این است که هویت اسلام با تشکیل حکومت عجین است و نمیتوان آنها را از هم جدا دانست.
فراموش نکنید که عزت دنیا و آخرت شما، در سایه اسلام و حکومت اسلامی است که عمود آن مسئله ولایتفقیه است؛ امام(ره) فرمود: ولایتفقیه را حفظ کنید تا هیچ کسی نتواند با شما مبارزه کند؛ حقوق شما را از بین ببرد؛ این نظام، ضامن حفظ حقوق حتی غیرمسلمانانی است که در ذمه اسلام زندگی میکنند و در سایه حکومت اسلامی حقوقشان بهتر از همه کشورهای دیگر تأمین میشود.